به روز شده در: ۲۵ تير ۱۴۰۴ - ۱۷:۲۰
کد خبر: ۷۰۲۴۹۰
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۶ - ۲۵ تير ۱۴۰۴

زندگی پشت دیوار فیلترینگ!

روزنو :زندگی دیجیتال ما ایرانیان پشت دیوار‌های فیلترینگ می‌گذرد؛ با روزنه‌هایی که در دل این دیوار گشوده‌ایم. هیچ‌کس یادش نمی‌آید اولین‌بار کی مجبور شد وی‌پی‌ان نصب کند تا به دنیای آزاد برسد.

زندگی دیجیتال ما ایرانیان پشت دیوار‌های فیلترینگ می‌گذرد؛ با روزنه‌هایی که در دل این دیوار گشوده‌ایم. هیچ‌کس یادش نمی‌آید اولین‌بار کی مجبور شد وی‌پی‌ان نصب کند تا به دنیای آزاد برسد.

زندگی پشت دیوار فیلترینگ!

 به گزارش روز نو همه‌مان در این سال‌ها فهمیده‌ایم فیلترینگ مثل پرده‌ای ضخیم مانع رسیدن نور می‌شود و باید دنبال روزنه‌های تازه باشیم و فهم و شناخت‌مان را از فیلترشکن‌ها، وی‌پی‌ان‌ها و پروکسی‌ها بالا ببریم. ناچار شدیم در ازای چند مگابایت آزادی، امنیت‌مان را گرو بگذاریم و داده‌های‌مان را دست سرور‌هایی بدهیم که حتی اسم‌شان را هم نمی‌دانیم.

از جنگ ۱۲ روزه به این‌سو که قطعی و اختلال اینترنت شدید‌تر شده، دودستگی‌ها و اختلافاتی میان دستگاه‌ها و نهاد‌های سیاست‌گذاری و اجرایی درباره درستی برداشت‌ها و نگرش‌ها درباره کارایی سیاست فیلترینگ ایجاد کرده است. حالا صحبت از این می‌شود که دیواری که قرار بود ما را حفظ کند، خودش راه نفوذ شده و سپری که امنیت ملی را پشت آن می‌دیدیم، شکسته است؛ از رکود اقتصاد دیجیتال تا ریزش نخبگان، از بدافزار‌ها تا قطع ارتباطات و افت سرمایه و اعتماد عمومی، همه پازل‌های واقعیت فیلترینگ هستند که این روز‌ها بیش از هر زمان دیگری درباره آن می‌شنویم.

معمای پیچیده اختلال و انسداد

درحال‌حاضر فیلترینگ در ایران یکی از عجیب‌ترین دوره‌های خود را می‌گذراند. وضعیت اینترنت به‌شدت ناپایدار است و حتی با یک‌روز پیش از جنگ هم قابل مقایسه نیست. سیاست‌گذاران مسیر تازه‌ای را در پیش گرفته‌اند که اتصال کاربران به اینترنت را غیرقابل پیش‌بینی کند و حتی میزان اختلال در طول شبانه‌روز نیز تغییر می‌کند. آنچه مشخص است، فرآیند مانیتورینگ گسترده‌ای در جریان است تا تمام راه‌های دورزدن فیلترینگ شناسایی و مسدود شوند.

فیلترینگ نه الگوریتمی ثابت و منظم دارد، نه قاعده‌ای شفاف؛ بیشتر شبیه گردونه شانس است. کاربران ناچارند مدام پروتکل‌ها و روش‌های اتصال‌شان را تغییر دهند، اما موفقیت هر روشی هم منوط به این است که دسترسی‌ها آزاد باشد که نیست. فقط می‌توان گفت، همه راه‌ها بسته شده‌اند.

از سویی دیگر، نحوه پیاده‌سازی فیلترینگ نیز در هر اپراتور تفاوت دارد؛ اگر پیش‌تر اختلافات جزئی بود، تفاوت‌ها حالا محسوس است؛ چرخه تکراری «زمان-مکان-اپراتور» که شبیه مثلث برمودا عمل می‌کند که کسی کنترلی بر آن ندارد و از آن‌سو نیز هیچ‌کس دقیق نمی‌داند چه در آن می‌گذرد.

در دوره جدید سیاست ضدفیلترینگ پروتکل‌های مدرن رمزنگاری‌شده مانند TLS و QUIC نیز مختل می‌شوند؛ پروتکل‌هایی که ستون فقرات امنیت فضای وب‌اند و اغلب وب‌سایت‌ها، پیام‌رسان‌ها و ابزار‌های دور زدن فیلترینگ مانند وی‌پی‌ان‌ها برای حفظ امنیت و حریم خصوصی کاربران به آنها وابسته‌اند. گرچه مشخص است که نیت سیاست‌گذار، دشوار کردن کار ابزار‌های فیلترینگ و شناسایی ترافیک رمزنگاری‌شده است، نتیجه‌اش ایجاد اختلا‌ل‌های گسترده در تبادل داده‌های رمزنگاری‌شده است که بخش عمده‌ای از ترافیک اینترنت را تشکیل می‌دهند.

یعنی کاربران ایرانی علاوه بر کندی اینترنت، با اختلال گسترده در دسترسی به سرویس‌های آنلاین مواجه می‌شوند؛ مسئله‌ای که هم کیفیت ارتباطات دیجیتال را پایین می‌آورد، هم تهدیدی علیه حریم خصوصی‌شان است. براساس داده‌ها و آمار‌هایی که به دست «هم‌میهن» رسیده، از شروع جنگ تا به‌امروز حدود ۱۰۰ هزار دامنه و سرویس پرکاربرد به‌شکل مستقیم و درنتیجه دستورالعمل‌های صیانتی یا به‌صورت غیرمستقیم و ناشی از اختلال در تجهیزات صیانتی محدود شده‌اند و همین هم علاوه بر کاهش کیفیت خدمات و سرویس‌های آنلاین، منجر به بروز نارضایتی‌های گسترده میان کاربران شده است.

بازاریابی اینترنت ماهواره‌ای

سال‌هاست کارشناسان و متخصصان امنیت و فضای سایبر درباره رابطه مستقیم سیاست‌های فیلترینگ با افزایش تهدید‌های امنیتی هشدار داده‌اند، اما همچنان بخشی از روایت رسمی، انگشت اتهام را به‌سمت اپلیکیشن‌های خاص می‌گیرد. واقعیت، اما روشن است؛ شواهد نشان می‌دهد فیلترینگ بی‌هدف و ناکارآمد، در عمل نه‌تنها اهداف اولیه‌اش را محقق نکرده بلکه بستری برای تهدید‌های بزرگ‌تر فراهم کرده است.

برآورد‌ها نشان می‌دهد، بیش از ۸۰ درصد کاربران ایرانی امروز ناچارند از وی‌پی‌ان‌هایی استفاده کنند که خود دروازه ورود بدافزارها، جاسوس‌افزار‌ها و حتی باج‌افزار‌ها هستند. شنیده‌های «هم‌میهن» حاکی از آن است که حدود ۷۰ درصد ترافیک اینترنت کشور درحال‌حاضر از مسیر وی‌پی‌ان عبور می‌کند؛ مسیری که به‌گفته کارشناسان، یکی از نگرانی‌های بزرگ برای امنیت ملی است.

گزارش‌ها همچنین می‌گوید، درنتیجه محدودیت‌های گسترده و سیاست‌های سختگیرانه فضای مجازی، به‌ویژه در دولت سیزدهم، شبکه اطلاعات کشور به یکی از آلوده‌ترین شبکه‌های جهان بدل شده است. بسیاری از کارشناسان امنیت اطلاعات معتقدند که شبکه تلفن همراه ایران اکنون به بستر اصلی حمله‌های سایبری داخلی به زیرساخت‌های کشور تبدیل شده؛ خطری که شاید از هر تهدید دیگری جدی‌تر باشد. به‌عبارت‌دیگر، فیلترینگ به‌جای رفع تهدیدات، هزینه‌های امنیتی جدیدی را به جامعه و حاکمیت تحمیل کرده است.

از نظر فنی نیز موضوع روشن است؛ ترافیک وی‌پی‌ان‌ها با ترافیک داخلی هیچ تفاوتی ندارد و همین مسدودسازی وی‌پی‌ان‌ها در عمل، دسترسی عادی کاربران را محدود می‌کند. نتیجه روشن است؛ افت کیفیت اینترنت، نارضایتی عمومی و هدررفت سرمایه ملی. نرخ از دست رفتن بسته‌های (Packet Loss) اینترنت درحال‌حاضر به حدود ۳۰ درصد رسیده است؛ یعنی اینترنتی که به دست کاربران می‌رسد عملاً کیفیت مطلوبی ندارد و ۹۰ درصد ترافیک به‌دلیل همین مقابله بی‌نتیجه با وی‌پی‌ان‌ها تحت‌تأثیر قرار گرفته است. اما مسئله فقط همین نیست. همان‌طور که کارشناسان حوزه ارتباطات تأکید می‌کنند، این وضعیت عملاً بهترین تبلیغ برای گرایش عمومی به سمت اینترنت ماهواره‌ای است.

احسان چیت‌ساز، معاون سیاست‌گذاری، برنامه‌ریزی و توسعه فاوا و اقتصاد دیجیتال وزارت ارتباطات در این‌باره می‌گوید: «سیستم فعلی مدیریت فضای مجازی باعث می‌شود میلیارد‌ها دلار سرمایه‌گذاری برای توسعه شبکه تلفن همراه، نصب آنتن‌های BTS و توسعه فیبر نوری بلااستفاده بماند؛ چون هرجا کاربران با محدودیت و قطعی اینترنت روبه‌رو شوند، طبیعی است به‌سمت اینترنت ماهواره‌ای بروند و این یعنی بازاریابی مستقیم برای استارلینک.»

آمار‌ها نشان می‌دهد همین سیاست‌های محدودکننده، بازار سیاهی دست‌کم ۲۰ هزار میلیارد تومانی، و بنا به گزارش روزنامه شرق ۵۰ هزار میلیارد تومانی، برای فروش سرویس‌های دورزدن فیلترینگ ایجاد کرده است؛ بازاری که حتی برخی اپراتور‌های مخابراتی کشور هم ناچار شده‌اند به فروش پیکربندی‌های اینترنت ماهواره‌ای استارلینک روی بیاورند. به این ترتیب، سیاستی که قرار بود مانع نفوذ و وابستگی شود، امروز نه‌تنها به نتیجه معکوس منجر شده بلکه بستر جدیدی برای سودجویی و دسترسی بی‌قاعده باز کرده است.

آدرس غلط برای یک اشتباه

از روز‌های آغازین جنگ تاکنون، هم‌زمان با اختلال‌های پی‌درپی و کندی و قطعی اینترنت، یک گزاره آشنا بار‌ها تکرار می‌شود؛ واتساپ ابزار جاسوسی است و خطرات امنیتی دارد. به‌ویژه در صداوسیما جریانی رسانه‌ای راه افتاده که ریشه حمله‌های سایبری و نشت‌داده را به گردن اپلیکیشن‌های خاص مثل واتساپ می‌اندازند و با فضاسازی درباره نقش این اپلیکیشن در جنگ ۱۲ روزه، می‌خواهند که دوباره فیلتر شود. اپلیکیشنی که مدت زیادی نیست از کمند فیلترینگ رها شده و بنا به آمارها، ترافیک آن درنتیجه فضاسازی‌های اخیر به یک‌دهم دوران قبل از جنگ هم نرسیده است.

این تلقی‌ها در تضاد با نگرش و رویکرد وزارت ارتباطات است. از یک طرف مسئولان این وزارتخانه منشأ اصلی دسترسی به اطلاعات کاربران را وی‌پی ان‌های بی‌نام‌و‌نشان می‌دانند و خواهان برچیده‌شدن بساط فیلترینگ هستند و از آن‌سو نیز برخی نهاد‌های اطلاعاتی و امنیتی به‌ویژه برخی چهره‌ها در شورای عالی فضای مجازی مخالف بازگشایی‌ها هستند. برای نمونه همین چندوقت پیش در اوج روز‌های جنگ، دبیر شورای عالی فضای مجازی و رئیس مرکز ملی فضای مجازی، بدون تشکیل جلسه این شورا و بدون دریافت تاییدیه از رئیس‌جمهور که رئیس این شوراست، همچنین بدون هماهنگی با وزارت ارتباطات، دستور کاهش ۵۰ درصدی ترافیک واتساپ را داد. چیت‌ساز این سیاست را نوعی آدرس‌دهی غلط می‌داند که مصرف سیاسی دارد.

او می‌گوید: «آدرس‌دهی غلط دقیقاً در همین‌جاست: برخی تلاش دارند با بزرگ‌نمایی نقش یک اپلیکیشن خاص، سطح بازی را از فرآیند آگاه‌سازی عمومی به عرصه رقابت و تسویه‌حساب‌های سیاسی بکشانند. مشکل اصلی این است که به‌جای حل مسئله و بالا بردن سطح آگاهی عمومی، رسانه ملی و برخی رسانه‌های جریان‌ساز، انرژی خود را صرف ایفای نقش در بازی‌های سیاسی و جناحی می‌کنند. پیامد این وضعیت نیز کاملاً روشن است؛ نه‌تنها آگاه‌سازی واقعی انجام نمی‌شود، بلکه مسیر‌هایی که می‌توان با گام‌نهادن در آنها خطرات امنیتی را از کشور و مردم دفع کرد، مسدود می‌سازد و آدرس غلط نشان می‌دهد. این وضعیت باعث می‌شود که درنتیجه اشتباه‌های سیاستی از خدمات، سرویس‌ها و امکانات در دسترس محروم شوند.»

ابزار اضطراری که دائمی شد

تشدید سیاست‌های مسدودسازی در فضای مجازی، استفاده روزمره و گسترده از وی‌پی‌ان‌ها را به واقعیتی گریزناپذیر تبدیل کرده است؛ درحالی‌که سیاستی که در بهترین حالت کارکردی موقت و متناسب با شرایط اضطراری دارد، حالا در کشور ما به ابزاری دائمی برای حکمرانی مجازی بدل شده است. این همان خطای راهبردی است که طی سال‌ها و دهه‌های مختلف، بار‌ها و بار‌ها تکرار شده و تقریباً در هیچ دوره‌ای، مواجهه‌ای اصولی با آن صورت نگرفته است. دلیل اصلی هم روشن است؛ سیاست‌گذاران عموماً به‌دنبال نسخه‌های صرفاً فنی برای مدیریت اینترنت بوده‌اند و برخلاف انتظارشان، این مسیر هرگز به نتیجه‌ای پایدار نرسیده است.

چیت‌ساز در همین‌باره تأکید می‌کند که تجربه جهانی مسیر دیگری را نشان می‌دهد؛ جایی‌که تمرکز اصلی بر آگاه‌سازی عمومی و ارتقای سواد دیجیتال شهروندان است تا کاربران با درکی روشن از دسترسی‌ها و پیامد‌های استفاده از اپلیکیشن‌ها، نقش اصلی مدیریت داده‌های خود را برعهده داشته باشند. به گفته او: «در ایران برداشت نادرست از چنین سیاست‌هایی، سرمایه اجتماعی کشور را فرسوده کرده و درنهایت این فرسایش، به یک بحران امنیتی عمیق تبدیل شده که به این راحتی‌ها قابل ترمیم نیست.»

او همچنین یادآور می‌شود که تکیه مطلق به «شبکه ملی اطلاعات» به‌عنوان راه‌حل همه مشکلات، یک تصور غلط رایج است. «شبکه ملی اطلاعات، ماهیتی پویا دارد و نمی‌توان همه مسائل را صرفاً با داخلی‌سازی حل کرد. حتی در چین، که تنها نمونه نسبتاً موفق بومی‌سازی فناوری است، اپراتور‌ها و تولیدکنندگان اعتراف می‌کنند که بخشی از تجهیزات‌شان از اروپا، آمریکا یا سایر کشور‌ها وارد می‌شود و همه این تجهیزات با لایسنس‌های معتبر استفاده می‌شوند تا امنیت شبکه تضمین شود و احتمال نفوذ و سرقت داده‌ها از مسیر‌های پنهان از بین برود.»

سقوط آزاد اقتصاد دیجیتال

واقعیت این است که اقتصاد دیجیتال ایران در سال‌های اخیر، با وجود تحریم‌ها، یکی از معدود بخش‌هایی بود که توانست سهمی از اقتصاد ملی را حفظ کند. اما فیلترینگ مستمر و اختلال‌های پی‌درپی، این بخش را تا لبه پرتگاه کشانده است. امروز بسیاری از کسب‌وکار‌هایی که برای خدمات و میزبانی به دیتاسنتر‌های بین‌المللی وابسته‌اند، به‌دلیل سیاست‌های محدودکننده، دسترسی‌شان مسدود شده است؛ تا جایی‌که حتی امکان رفع باگ‌های ساده نرم‌افزاری یا به‌روزرسانی سرویس‌های خود را هم ندارند.

این بحران مستقیم، بر زندگی میلیون‌ها ایرانی، به‌ویژه اقشار متوسط و پایین جامعه، تأثیر گذاشته است؛ کسانی که معیشت‌شان به کسب‌وکار‌های آنلاین، استارتاپ‌های صادرات‌محور، پروژه‌های فریلنسری و دیگر مشاغل وابسته به خدمات دیجیتال گره خورده است. نتیجه طبیعی چنین روندی، عمیق‌تر شدن شکاف دیجیتال میان ایران و جهان است؛ موضوعی که نمود عینی آن را می‌توان در سقوط آزاد ارزش بزرگ‌ترین اپراتور کشور دید.

به گفته چیت‌ساز: «همراه اول در سال ۱۳۹۱ حدود ۲۰ میلیارد دلار ارزش داشت، اما حالا ارزش بازار آن به کمتر از ۵۰۰ میلیون دلار رسیده است.» این سقوط به‌معنای نابودی توان سرمایه‌گذاری برای توسعه زیرساخت‌های پیشرفته‌ای مثل شبکه ۵G است؛ زیرساختی که به سرمایه‌گذاری چندمیلیارد دلاری نیاز دارد و حالا دیگر امکان تأمین آن عملاً وجود ندارد.

زمانی اپراتور‌ها برای افزایش سهم بازار، با کاهش تعرفه‌ها و ارتقای کیفیت خدمات رقابت می‌کردند؛ اما امروز با دخالت‌های دستوری و محدودیت‌های مکرر، انگیزه‌ای برای توسعه باقی نمانده است. پایین‌ترین سطح کیفیت، به استانداردی ناخواسته تبدیل شده و پیامی روشن به متخصصان و سرمایه‌گذاران داده شده است: «از این بخش خارج شوید.» این همان هشداری است که داده‌های اقتصادی به‌خصوص تجربه‌های کاربران نیز آن را تأیید می‌کنند.

واقعیت این است که رویکرد سلبی در سیاست محدودسازی مفرط و اجرای فیلترینگ بی‌هدف و پشتوانه سواد دیجیتال و بی‌اعتنا به واقعیت‌های زیست‌بوم آنلاین، منجر به فرسایش سرمایه اجتماعی، هدررفت زیرساخت‌های ملی و باز شدن دروازه به روی سرویس‌هایی که خارج از هر نوع نظارت و حاکمیت ملی عمل می‌کنند، شده است.

پرسش اصلی، اما همچنان پابرجاست؛ چه زمانی سیاست‌گذاران خواهند پذیرفت که فیلترینگ ابزاری برای حکمرانی پایدار بر فضای مجازی نیست؟ و چه زمانی آزمون و خطای بی‌پایان، سرمایه اجتماعی و زیرساخت‌های کشور را بیش از این قربانی نخواهد کرد؟ فعلاً که همه‌چیز بی‌ثبات است و حکمرانان واقعی و مخالفان اصلی رفع فیلترینگ فضای مجازی، مسئولیتی گردن نمی‌گیرند و همگی پشت نهاد اجراکنده سیاست‌ها پنهان شده‌اند، عجیب نیست. در فیلترینگ هیچ‌چیز عجیب نیست؛ حتی امنیت که دیگر به مفهومی تهی تبدیل شده است.

تصویر روز
خبر های روز