
از اوضاع کارت بانکی خبرنگاران خبر دارید؟
صبح شنبه ۱۸ مرداد امسال، از پژوهشی در محل انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران رونمایی شد. در این پژوهش تلاش شد تا قابی صریح و روشن از وضعیت کاری روزنامهنگاران ایرانی به تصویر کشیده شود؛ قابی که نشان میدهد روزنامهنگاران در ایران که طبق جامعه آماری انجامشده تحصیلکرده و باتجربه هم هستند، از نظر امنیت شغلی با دستمزدهای بسیار ناچیزی دستوپنجه نرم میکنند. آنها در حوزههای خودشان متخصص، درسخوانده و باتجربهاند، اما از یک نیروی کار تازهوارد و سالاولی سایر مشاغل کمتر حقوق دریافت میکنند و به واسطه فقدان بیمه، ناامنی شغلی قابل توجهی را هم حس میکنند. نخستین پژوهش صورتگرفته درباره بازار کار خبرنگاران و روزنامهنگاران گویای این است که بخش درخور توجهی از این قشر از وضعیت دریافتیهای خود رضایت ندارند و حتی نیمی از آنها به تغییر شغل میاندیشند.
به گزارش روز نو در این پژوهش که ۱۶۵ روزنامهنگار به آن پاسخ دادهاند، حدود یکپنجم روزنامهنگاران زیر ۱۰ میلیون تومان و دوسوم آنها بین ۱۰ تا ۲۰ میلیون تومان دستمزد میگیرند و فقط نزدیک به سهچهارم پاسخگویان از دستمزد خود رضایت دارند. نتایج این پیمایش تصویری از وضعیت دستمزد، بیمه، ارتباط حقوقی خبرنگاران با کارفرما و موارد مهم دیگر به دست میدهد و نمایی از شکاف عمیق میان استانداردهای حرفهای جهانی و واقعیتهای میدانی روزنامهنگاری در ایران است.
پژوهشی میان ۱۶۵ روزنامهنگار و ۲۹ رسانه
نخستین پژوهش درباره دستمزد و وضعیت کاری روزنامهنگاران که به روش آمارگیری نمونهای و پرسشنامه آنلاین بین ۱۶۵ روزنامهنگار از ۲۹ رسانه انجام شده، مربوط به دستمزدها و وضعیت کاری روزنامهنگاران در نیمه دوم سال ۱۴۰۳ است. رسانههایی همچون اطلاعات، اعتماد، اکوایران، انصافنیوز، ایران، ایرنا، ایسنا، ایلنا، پانا، پیام ما، پیوست، تجربه، خبرآنلاین، خبر ورزشی، دنیای اقتصاد، زومیت، سازندگی، شرق، صبا، عصر ایران، عصر تراکنش، فرهیختگان، فوتبال ۳۶۰، فیلم امروز، مهر، ورزش ۳، هفت صبح، همشهری و همچنین هممیهن، در این پژوهش شرکت داشتهاند.
میانگین سنی پاسخگویان ۳۸ سال و میانه سنی آنها ۳۹ سال است که نشان از جوانبودن تحریریههای رسانههای جامعه آماری این پیمایش دارد. توزیع جنسیتی پاسخگویان هم نشان میدهد تقریبا ۵۹ درصد آنان زن و ۴۱ درصد مرد هستند. همچنین، تقریبا ۵۵ درصد آنها متأهل و ۴۵ درصد مجرد هستند.
براساس این بررسی که توسط سعید ارکانزادهیزدی، روزنامهنگار و پژوهشگر، انجام شده است، میتوان با قطعیت گفت نزدیک به مجموع روزنامهنگاران پاسخگوی این تحقیق (۹۷ درصد) دارای تحصیلات دانشگاهی هستند و بالای ۹۰ درصد آنها در مقطع کارشناسی یا کارشناسی ارشد درس خواندهاند و بنابراین، روزنامهنگاران کشور را میتوان قشری تحصیلکرده در نظر گرفت. میانگین سابقه کار روزنامهنگاران پاسخگو در این پیمایش ۱۴.۲ سال بوده است.
دستمزدهای غیرمنصفانه
در این پیمایش دستمزد روزنامهنگاران (خالص دریافتی پس از کسور قانونی) براساس بازه پنج میلیون تومانی از پاسخگویان پرسیده شد که از زیر پنج میلیون تومان شروع میشد و به بالای ۳۰ میلیون تومان میرسید. نتایج پیمایش مشخص کرد حدود دوسوم روزنامهنگاران (۶۵.۴ درصد) بین ۱۰ تا ۲۰ میلیون تومان دستمزد گرفتهاند. همچنین، حدود یکپنجم روزنامهنگاران (۱۹.۸ درصد) زیر ۱۰ میلیون تومان دستمزد دریافت کردهاند. این پژوهش نشان میدهد «دستمزدها بین رسانههای حاکمیتی و خصوصی بهطور معنیداری با یکدیگر تفاوت دارد. هیچ پاسخگویی که در رسانههای حاکمیتی شاغل است زیر پنج میلیون تومان یا بالای ۳۰ میلیون تومان دستمزد نگرفته است». ۳۶.۲ درصد از روزنامهنگاران پاسخگوی این پیمایش در رسانههایی کار میکنند که وابسته به دولت، نهادهای حاکمیتی یا نهادهای عمومی هستند و حدود دوسوم آنان (۶۳.۸ درصد) در رسانههای بخش خصوصی مشغول به کار هستند.
حقوق کم سبب شده است بخش چشمگیری از روزنامهنگاران برای تأمین هزینههای زندگی نتوانند روزنامهنگاری را به عنوان شغلی تماموقت انجام دهند و مدام باید سراغ کارهای دیگر بروند تا درآمد زندگی خود را افزایش دهند. ناگفته پیداست که چنین وضعیتی سبب میشود یک روزنامهنگار نتواند از تمام تواناییهای خود برای کار روزنامهنگاری بهرهمند شود. در این میان بیش از یکسوم پاسخگویان (۳۷.۸ درصد) گفتهاند بالای ۹۰ درصد درآمدشان از دستمزدی که از رسانه میگیرند، تأمین میشود. همچنین، نزدیک به سهچهارم پاسخگویان (۷۳.۷ درصد) کم و خیلی کم از دستمزد خود رضایت دارند. ۷۰ درصد پاسخگویان گفتهاند میزان دستمزدشان کم یا خیلی کم تأمینکننده مخارج زندگی آنهاست. این میان، ۷۰.۴ درصد پاسخگویان گفتهاند پرداخت دستمزدشان زیاد یا خیلی زیاد بهموقع انجام میشود.
همچنین، از پاسخگویان این پیمایش پرسیده شد که چقدر میزان دستمزد خود را نسبت به سایر اعضای تحریریه رسانهتان منصفانه میدانید؟ تقریبا نیمی از افراد (۴۶.۶ درصد) گفتهاند دستمزد خود را نسبت به دستمزد سایر اعضای تحریریه کم و خیلی کم منصفانه میدانند.
مصیبت مسکن و کسری بیمه روزنامهنگاران
سالهاست موضوع مسکن خبرنگاران به عنوان یکی از دغدغههای رایج و جدی این صنف مطرح بوده است. خاصه وقتی بدانیم که دفتر رسانهها اغلب در مرکز شهر تهران قرار دارد. از سوی دیگر، کار روزنامهنگاری یک زمانبندی مشخص ندارد و گاهی برای برنامهها یا فعالیتهای میدانی نیاز است که خبرنگار از صبح خیلی زود یا شبهای دیروقت کماکان مشغول کار در نقاط مختلف شهر باشد. در نتیجه، موضوع دسترسی ساده به مسکنی که فاصله زیادی از مرکز شهر نداشته باشد، میتواند یکی از موضوعات مهم و حیاتی زیست یک روزنامهنگار را تشکیل دهد. اما در این پژوهش آمده که حدود نیمی از روزنامهنگاران پاسخگو (۴۸.۵ درصد) اجارهنشیناند. ۳۶.۸ درصد آنها مالک خانهای هستند که در آن سکونت دارند. ۱۴.۷ درصد آنان اعلام کردهاند در خانهای زندگی میکنند که متعلق به دیگران (ازجمله والدین) است.
این پژوهش در بخش دیگری به سابقه بیمه کاری پرداخته و با بیان اینکه برخی از پاسخگویان نه از سوی کارفرما بلکه از طریق جایگزینهایی همچون صندوق اعتباری هنر بیمه شدهاند، مینویسد: «۵.۷ درصد پاسخگویان هیچ سابقه بیمهای ندارند. حدود نیمی از آنها (۴۸.۴ درصد) زیر ۱۰ سال سابقه بیمه دارند. تنها ۱.۳ درصد پاسخگویان سابقه ۲۶ تا ۳۰ سال بیمه دارند که با توجه به جوانی جمعیت تحریریه رسانهها، جای تعجب ندارد».
براساس این پیمایش، مشکلی که معمولا افراد دارای بیمه کاری در رسانههای کشور ابراز میکنند، این است که سابقه بیمه آنها عقبتر از سابقه کاری آنان است. علت نیز آن است که جابهجایی روزنامهنگاران در رسانههای مختلف زیاد است و برخی از کارفرماها در بیمه روزنامهنگاران اهمال میکنند.
مقایسه سابقه کار پاسخگویان با سابقه بیمه آنان نشان میدهد بیش از نیمی از پاسخگویان (۵۶ درصد) سابقه بیمهشان دستکم سه سال از سابقه کارشان کمتر است. بیش از یکسوم پاسخگویان (۳۷.۷ درصد) سابقه بیمهای دستکم پنج سال کمتر از سابقه کار خود دارند. سابقه بیمه ۱۷.۶ درصد پاسخگویان دستکم هشت سال کمتر از سابقه کار آنهاست و این عدد برای کسانی که سابقه بیمهشان با سابقه کارشان دستکم ۱۰ سال اختلاف دارد، ۱۰.۷ درصد است.
از سوی دیگر، قریببهاتفاق پاسخگویان همکاری تماموقت با رسانه خود دارند و دستمزد ثابتی میگیرند. ۶.۱ درصد آنها به شکل حقالتحریری با رسانهها همکاری میکنند و تعداد بسیار معدودی (۱.۸ درصد) در رسانهها بهصورت رایگان کار میکنند. یک سوم پاسخگویان (۳۳.۵ درصد) اظهار کردهاند که با رسانه خود قرارداد کاری ندارند. این پژوهش اضافه میکند: «حتی اگر همکاری رایگان و حقالتحریری را از این میزان کسر کنیم، باز هم رقم چشمگیری است».
تهیهکننده این پژوهش با اشاره به وظیفه کارفرما در بیمهکردن روزنامهنگار در محل کار مینویسد: «۲۲ درصد از پاسخگویان این پیمایش گفتهاند که تحت پوشش بیمه نیستند. معمولا رسانهها با وجود بیمه کارکنان تماموقت خود، اغلب به روزنامهنگاران حقالتحریری و رایگان خود خدمات بیمه ارائه نمیدهند. با این حال، ۱۵.۹ درصد از روزنامهنگاران تماموقت نیز گفتهاند که بیمه ندارند. همچنین، ۳۷.۶ درصد کل پاسخگویان گفتهاند بیمه تکمیلی درمانی نیستند».
فقدان آزادی، امنیت شغلی و شایستهسالاری
از پاسخگویان چند سؤال درباره رضایت حرفهای از محیط کار پرسیده شده است. اولین پرسش درباره این بود که چقدر در رسانه خود استقلال کاری و تصمیمگیری دارند؟ در این پژوهش آمده است که بیش از یکسوم (۳۹ درصد) زیاد و خیلی زیاد استقلال کاری دارند. همچنین، تقریبا نیمی از افراد نیز (۴۶ درصد) میگویند که ارتقا و انتصاب کم و خیلی کم براساس شایستگیها انجام میشود. حدود دوسوم پاسخگویان نیز کم و خیلی کم احساس آزادی میکنند. از سوی دیگر بیش از دوسوم پاسخگویان (۶۹.۴ درصد) گفتهاند که کم و بسیار کم در تصمیمگیریهای کلان رسانه خود نقش دارند.
در گزارش آمده است: «این آمار نشاندهنده سطح پایین رضایت حرفهای روزنامهنگاران از کار در رسانههای خود است. بیش از نیمی از روزنامهنگاران (۵۴.۳ درصد) زیاد و خیلی زیاد به ترک روزنامهنگاری فکر میکنند. اگر بنا باشد دوباره شغلی برای خود انتخاب کنند، حدود یکسوم پاسخگویان (۳۲.۹ درصد) زیاد و خیلی زیاد احتمال میدهند که روزنامهنگاری را انتخاب نکنند».
علاوه بر اینها، بیش از نیمی از پاسخگویان (۵۶.۱ درصد) جواب دادهاند که کم یا خیلی کم احساس امنیت شغلی میکنند. بیش از یکسوم آنها (۳۷.۸ درصد) احساس امنیت شغلی خیلی کمی دارند. آزمون آماری نشان میدهد در پایینبودن احساس امنیت شغلی، بین پاسخگویان شاغل در رسانههای حاکمیتی و رسانههای بخش خصوصی تفاوت معنیداری وجود ندارد. بیش از نیمی از پاسخگویان (۵۷.۳ درصد) گفتهاند زیاد و خیلی زیاد نیاز به مهارتآموزی دارند، اما بیش از دوسوم پاسخگویان (۶۸.۸ درصد) گفتهاند رسانهشان فرصت کم و بسیار کمی در این زمینه در اختیارشان قرار میدهد.
از پاسخگویان پرسیده شد که اگر بنا باشد دوباره شغلی برای خود انتخاب کنند، چقدر احتمال دارد مجددا روزنامهنگاری را انتخاب کنند؟ حدود یکسوم روزنامهنگاران (۳۲.۹ درصد) زیاد و خیلی زیاد احتمال میدهند که روزنامهنگاری را انتخاب نکنند.
خبری از مزایای شغلی نیست
موضوع دیگری که این پژوهش بررسی کرده، مزایای شغلی است. پاسخگویان مهمترین مزایای شغلی خود را به ترتیب این موارد دانستهاند: بیمه، پاداش، ساعت کار منعطف، امکان دورکاری، وام، مسکن سازمانی، کمکهزینه خرید، تسهیلات تفریحی و گردشگری، امکانات ورزشی، وعدههای غذایی، پزشک سازمانی و در آخر سرویس رفتوبرگشت. در ادامه این پژوهش آمده است: «محبوبترین مزیت شغلی نزد پاسخگویان و پرتکرارترین مزیت شغلی در عمل عبارت است از داشتن بیمه کاری در رسانه. جالب است که موارد بیمه در عمل بیشتر از موارد بیمه مورد انتظار پاسخگویان است. اما درواقع، بیمهبودن روزنامهنگار در رسانه یک مزیت شغلی نیست بلکه وظیفه قانونی کارفرماست. بنابراین، اگر این مورد را کنار بگذاریم، در عمل مزایای شغلی چندانی برای روزنامهنگاران وجود ندارد».
در بخش پایانی این پژوهش با اشاره به اینکه این پژوهش مدعی تعمیمپذیری نتایج خود بر تمام گستره نظام رسانهای ایران نیست، آمده است که یکی از محدودیتها در مسیر تدوین، دسترسینداشتن کافی به رسانههایی است که در ادبیات سیاسی کنونی ایران صفت اصولگرا بر آنها نهادهاند و این سبب میشود تا «تعمیمپذیری پیمایش تا حدودی کاهش یابد». محدودیت دیگری که دامنه تعمیمپذیری را کوچکتر میکند، این است که رسانههای جامعه نمونه این پیمایش رسانههای سراسری بودهاند و پیشنهاد شده پیمایشی برای رسانههای محلی و منطقهای اجرا کنند. این پژوهش تأکید میکند: «میتوان حدس زد که شرایط کار روزنامهنگاری در رسانههای محلی حتی دشوارتر از رسانههای سراسری باشد».