به روز شده در: ۰۸ مهر ۱۴۰۴ - ۱۲:۳۰
کد خبر: ۷۱۵۶۲۹
تاریخ انتشار: ۰۸:۵۵ - ۰۸ مهر ۱۴۰۴

سد‌هایی که خالی است و قنات‌هایی که از دست رفت!

روزنو :ایران، سرزمینی که تمدنش بر پایه آب و قنات‌ها شکوفا شد، امروز با بحرانی دست‌وپنجه نرم می‌کند که آینده سرزمین و نسل‌های آینده آن را تهدید می‌کند. این بحران دیگر صرفا یک هشدار زیست‌محیطی نیست، بلکه به موضوعی امنیت ملی و راهبردی تبدیل شده است. امنیت غذایی، توسعه اقتصادی، مهاجرت جمعیت و حتی ثبات اجتماعی و سیاسی کشور، مستقیما با وضعیت منابع آبی پیوند خورده است.

سد‌هایی که خالی است و قنات‌هایی که از دست رفت!

ایران، سرزمینی که تمدنش بر پایه آب و قنات‌ها شکوفا شد، امروز با بحرانی دست‌وپنجه نرم می‌کند که آینده سرزمین و نسل‌های آینده آن را تهدید می‌کند. این بحران دیگر صرفا یک هشدار زیست‌محیطی نیست، بلکه به موضوعی امنیت ملی و راهبردی تبدیل شده است. امنیت غذایی، توسعه اقتصادی، مهاجرت جمعیت و حتی ثبات اجتماعی و سیاسی کشور، مستقیما با وضعیت منابع آبی پیوند خورده است.

کاهش سرانه آب و ورود به تنش آبی شدید

به گزارش روز نو طبق آمار وزارت نیرو، سرانه آب تجدیدپذیر ایران از حدود هفت هزار مترمکعب در دهه ۱۳۴۰ به کمتر از هزارو ۲۰۰ مترمکعب در سال ۱۴۰۲ رسیده است. این کاهش شدید، ایران را بر اساس شاخص‌های جهانی به محدوده «تنش آبی شدید» کشانده است. برای مقایسه، سرانه آب در ترکیه بیش از سه هزار مترمکعب و در جهان حدود شش هزار مترمکعب است.

ورشکستگی آبی؛ واقعیتی تلخ

کارشناسان از وضعیتی به نام ورشکستگی آبی سخن می‌گویند؛ وضعیتی که در آن میزان برداشت از منابع آب، به‌ویژه سفره‌های زیرزمینی، بسیار بیشتر از توان تجدید طبیعی آنهاست. بر اساس گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس، حدود ۸۵ درصد از دشت‌های ایران ممنوعه یا ممنوعه بحرانی اعلام شده‌اند. در برخی حوضه‌ها مانند زاینده‌رود و کرخه، برداشت سالانه آب تا سه برابر ظرفیت تجدیدپذیر بوده است. به بیان دیگر، ما سرمایه آبی نسل‌های آینده را پیش‌خور کرده‌ایم.

برداشت بی‌رویه و فرونشست زمین

دهه‌ها توسعه کشاورزی بدون توجه به ظرفیت منابع آبی، باعث برداشت بی‌رویه از سفره‌های زیرزمینی شده است. امروز بیش از ۴۰۰ دشت ایران با افت شدید سطح آب‌های زیرزمینی مواجه‌اند. پدیده خطرناک فرونشست زمین در حال تبدیل‌شدن به یکی از جدی‌ترین تهدیدات زیرساختی کشور است. در اصفهان میزان فرونشست به بیش از ۳۰ سانتی‌متر در سال رسیده، در حالی که آستانه بحرانی جهانی فقط چهار میلی‌متر در سال است. این بحران خاموش، نه‌تنها زمین‌های کشاورزی و سکونتگاه‌ها، بلکه راه‌ها، خطوط ریلی و شبکه‌های انتقال انرژی را نیز تهدید می‌کند.

‌نقش سد‌ها و سیاست‌های عرضه‌محور

در نیم‌قرن اخیر، ایران سرمایه‌گذاری‌های عظیمی در ساخت بیش از ۶۰۰ سد بزرگ و کوچک کرده است. این پروژه‌ها در زمان خود دستاورد‌هایی همچون تأمین آب شرب شهر‌های بزرگ و تولید برق‌آبی داشتند. اما اتکای بیش‌ازحد بر مدیریت عرضه و غفلت از مدیریت تقاضا، نتیجه‌ای جز تشدید بحران نداشته است. انتقال‌های بین‌حوضه‌ای بدون ارزیابی زیست‌محیطی کافی، رودخانه‌ها و تالاب‌ها را خشکانده است. دریاچه ارومیه که زمانی دومین دریاچه شور جهان بود، امروز به کمتر از ۱۰ درصد حجم تاریخی خود رسیده و نمادی از سیاست‌های ناپایدار آبی است.

شهر‌ها در آستانه بحران

اگرچه بیش از ۸۰ درصد آب کشور در کشاورزی مصرف می‌شود، اما بحران آب شهری نیز در حال تشدید است.

تهران با جمعیتی بیش از ۹ میلیون نفر، به‌شدت به ذخایر سد‌های لار، طالقان و کرج وابسته است که در سال‌های اخیر کاهش چشمگیری یافته‌اند. در مشهد، اصفهان و کرمان نیز افت منابع زیرزمینی و کاهش بارش، تأمین آب شرب را به یک دغدغه امنیتی بدل کرده است.

پیامد‌های اجتماعی و اقتصادی

بحران آب صرفا یک مسئله فنی نیست؛ پیامد‌های اجتماعی و اقتصادی گسترده‌ای دارد. خشک‌شدن زمین‌های کشاورزی موجب مهاجرت روستاییان به شهر‌ها شده است؛ مهاجرتی که حاشیه‌نشینی و فشار بر زیرساخت‌های شهری را افزایش داده است. تنش‌های اجتماعی بر سر حقابه در اصفهان، خوزستان و سیستان‌وبلوچستان، نشانه‌هایی از تبدیل بحران آب به یک بحران امنیتی است. از سوی دیگر، کاهش منابع آب می‌تواند امنیت غذایی کشور را با خطر جدی مواجه کند. ایران هم‌اکنون حدود ۳۰ تا ۵۰ درصد نیاز به گندم و ذرت را از طریق واردات تأمین می‌کند و تداوم بحران، این وابستگی را افزایش خواهد داد.

راهکارها؛ از مدیریت تقاضا تا دیپلماسی آب

برای عبور از بحران و جلوگیری از ورشکستگی کامل آبی، مجموعه‌ای از اقدامات فوری و بلندمدت لازم است:

۱. اصلاح الگوی کشت: توقف کاشت محصولات پرآب‌بر مانند برنج و هندوانه در مناطق خشک.

۲. افزایش بهره‌وری کشاورزی: استفاده از فناوری‌های نوین آبیاری و کاهش تلفات در شبکه‌های فرسوده (که گاه تا ۳۰ درصد آب در آنها هدر می‌رود).

۳. بازچرخانی آب: استفاده از پساب تصفیه‌شده در صنعت و کشاورزی. در حال حاضر، فقط حدود ۱۰ درصد فاضلاب شهری بازیافت می‌شود.

۴. مدیریت هوشمند آب شهری: کاهش هدررفت در شبکه‌های شهری، نصب کنتور‌های هوشمند و فرهنگ‌سازی عمومی.

۵. دیپلماسی آب: همکاری با کشور‌های همسایه در مدیریت رودخانه‌های مشترک مانند هیرمند و ارس.

۶. بازنگری در سیاست‌های سازه‌ای: اجرای پروژه‌های آبی فقط پس از مطالعات جامع زیست‌محیطی و اقتصادی.

نتیجه‌گیری؛ بحران حکمرانی

بحران آب ایران را نمی‌توان فقط به تغییرات اقلیمی یا کاهش بارندگی نسبت داد. این بحران بیش از هر چیز، بحران حکمرانی آب است. سیاست‌های کوتاه‌مدت، نبود شفافیت و نگاه بخشی، ما را به مرز ورشکستگی آبی کشانده است. امروز بیش از هر زمان دیگر نیازمند تغییر رویکردیم: از مدیریت عرضه به مدیریت تقاضا، از پروژه‌محوری به حکمرانی پایدار. اگر امروز اقدام نکنیم، فردا با بحرانی مواجه خواهیم شد که نه‌تنها کشاورزی، بلکه حیات شهر‌ها و آینده کشور را تهدید خواهد کرد. آب، حیاتی‌ترین منبع ملی است و بی‌تردید سرنوشت ایران به سرنوشت آب گره خورده است.

تصویر روز
خبر های روز