به روز شده در: ۰۳ آبان ۱۴۰۴ - ۱۸:۰۰
کد خبر: ۷۲۰۰۶۲
تاریخ انتشار: ۱۳:۳۸ - ۰۳ آبان ۱۴۰۴

تهران شهری که به فراموشی سپرده شده است!

روزنو :با منطق سوداگرانه فعلی، تهران نه خانه اندیشمندان علوم انسانی می‌خواهد نه محلی برای انجمن صنفی روزنامه‌نگاران و نه به محلی برای انجمن جامعه‌شناسی و مطالعات فرهنگی نیاز دارد

تهران شهری که به فراموشی سپرده شده است!

یکی از پرونده‌های مهمی که رییس‌جمهور پزشکیان پس از به دست گرفتن کیان هدایت ساختار اجرایی، پیش روی افکار عمومی ایرانیان باز کرد، تاکید بر این نکته روشن و واضح بود که «زیست انسانی در شهر تهران بسیار دشوار شده است.»

به گزارش روز نو پزشکیان با صدای بلند روی زخمی انگشت گذاشت که پیش از او، کمتر مقام مسوولی در این جایگاه با یک چنین صراحتی درباره آن صحبت کرده بود. او اعلام کرد باید آینده شهر را برای مردمانش، روشن‌تر از آنچه هست، تصویرسازی کرد تا تهران جایی برای زیست انسانی شهروندانش باشد. مدلی که می‌توان آن را در گستره کشور تکرار کرد تا ایرانی نزدیک به رویای مردمانش شکل بگیرد.

راهبردهایی، چون انتقال پایتخت، انتقال آب از طالقان به تهران و تلاش برای دستیابی به یک اجماعی نخبگانی برای حل مشکلات این شهر از جمله مواردی بود که رییس‌جمهور درباره ابعاد و زوایای گوناگون آن بحث و تبادل نظر کرد. برخلاف توجه رییس‌جمهور، مدیریت شهر تهران، اما هرگز همپای مسائل این شهر، کارآمد و راهگشا نبود. مدیریت شهری تهران با حذف شرکای اصلی شهر تهران ازجمله نهاد‌های مدنی، صنفی، محلی و... رویکرد‌های سوداگرانه را درخصوص این شهر تداوم بخشید. نمونه برجسته رفتار مدیریت شهری تهران در مقابله با نهاد‌های مدنی و صنفی مانند خانه اندیشمندان علوم انسانی، انجمن صنفی روزنامه‌نگاران و انجمن جامعه‌شناسی و مطالعات فرهنگی ظهور و بروز پیدا کرد.

روز چهارشنبه بود که سمینار «آینده تهران» برای آگاهی از دیدگاه‌ها و نظرات صاحبان اندیشه، استادان دانشگاهی، جامعه‌شناسان، شهرداران سابق شهر تهران و... برگزار شد. ثبت اسامی، چون علی ربیعی، سورنا ستاری، پیمان سنندجی، ایرج رهبر، کمال اطهاری، پیروز حناچی، حسن فروزان‌فرد، حسین ایمانی جاجرمی، زهرا جواهریان، علی نقیب، رضا زنده‌دل، محمد بهشتی، فریدون وردی‌نژاد، ارغوان فرزین‌معتمد، دیاکو حسینی، حبیب‌الله طاهرخوانی و... به عنوان سخنران و طرح بحث در حوزه‌هایی، چون «زیرساخت‌های حمل و نقلی و مدیریت انرژی در شهر هوشمند»، «بخش خصوصی و مساله تمرکز در تهران»، «فرهنگ، هویت و مشارکت مردمی در مدیریت و برنامه‌ریزی توسعه شهری»، «توسعه پایدار و محیط زیست شهری»، «حاشیه تهران، صنعت، و چالش‌های زیست پایدار شهری» و نهایتا «تهران پساجنگ، زندگی روزمره و کسب و کارها» یک بار دیگر مساله‌ای ذیل عنوان «زیست انسانی در تهران» را در ویترین عمومی جامعه قرار داد.

 این گزارش بازتاب صحبت‌های علی ربیعی، دستیار اجتماعی رییس‌جمهور در این سمینار است که تلاش کرده لایه‌های سطحی مسائل شهر را کنار زده و با سیر و غور در زیر پوست شهر، روایتی از تهران با همه کابوس‌ها و رویاهایش پیش روی مخاطب تصویرسازی کند.

مساله بزرگی به نام تهران

علی ربیعی، دستیار اجتماعی رییس‌جمهور صحبت‌های خود را این گونه آغاز می‌کند: «به نظرم هیچ کس یا هیچ نهادی به تنهایی نمی‌تواند تهران را نجات بدهد. حتی اگر ایده انتقال پایتخت (که رییس‌جمهور آن را مطرح کرده) هم اجرایی شود، مساله شهروندان تهران حل نمی‌شود. موضوع تهران فارغ از پایتخت بودنش یک مساله بزرگ است و یک اجماع بزرگ بین نهاد‌های مختلف از جمله نهاد‌های مدنی، نهاد علم و سیاستگذاران دولتی نیاز دارد تا تهران زیست پذیرتر شود. حل مساله در اینجا صفر ریاضی نیست. سیاست‌هایی نیاز است که تهران را زیست پذیر‌تر کند. جالب اینکه این همایش سومین همایش از این نوع در تاریخ معاصر است.

 برای من جالب بود که سمینار اول مطالعاتی بود که در موسسه مطالعه و تحقیقات اجتماعی در سال ۱۳۳۷ انجام شده است. اساسا موضوع جامعه‌شناسی شهری در سال ۱۳۳۷ در این موسسه شکل می‌گرفت. در سال ۱۳۴۱ وقتی دولت علی امینی روی کار می‌آید (امینی مورد حمایت دولت کندی است) شرط حمایت دموکرات‌ها از شاه، اصلاحات اقتصادی یا اصلاحات ساختاری است که به انقلاب شاه و ملت معروف شد و در آن زمان شکل گرفت. فضای سیاسی کشور در دوره علی امینی تا حدود زیادی باز می‌شود و زمینه فراهم می‌شود تا اولین سمینار بررسی مسائل تهران در ۶ پنل تخصصی برگزار شود. جالب اینجاست است که روزنامه اطلاعات آن روزگار، هر روز این ۶ پنل را پوشش خبری می‌داد.» ربیعی در تشریح نخستین تجربه همایش‌هایی متفاوت درباره زیر پوست تهران و معادلاتش می‌گوید: «وزرا، مدیران سازمان‌های خدماتی، دانشگاهیان، متفکرانی مثل دکتر سیاسی، مهندس بازرگان، جمشید بهنام و... در این نشست‌ها حضور دارند. شهردار تهران و معاونان و مشاوران خارجی او نیز در این نشست‌ها حضور دارند.

 الگویی که ما در این همایش به کار گرفتیم توجه به تجربه سمینار تهران در سال ۱۳۴۱ بوده است. دو سخنرانی مشهور در آن سمینار انجام می‌شود. ابتدا شهردار بهجت‌آباد و بعد شهردار جوادیه سخنرانی می‌کنند. شهردار جوادیه مرحوم مینوچهر بود. من ۵ ساله بودم که مینوچهر در محله جوادیه، ایده ساخت خوابگاهی برای نگهداری روزانه کودکان و دادن هر روز یک وعده شیرخشک به کودکان را طراحی کرد. طی چند سالی که (مینوچهر) شهردار تهران بود، خاطرم هست، کامیون‌های آجر و ماسه را شخصا شست‌وشو و تمیز می‌کرد، بعد بچه‌های محله را سوار کامیون می‌کرد و آنها را به گردش می‌برد. بزرگ‌ترین جایی که بچه‌ها می‌دیدند بلوار کشاورز (بلوار الیزابت سابق) بود. نخستین جرقه‌های نابرابری در ذهن من از این مقایسه جوادیه و بلوار الیزابت شکل گرفت. سینما‌های در مسیر طی شده پشت کامیون‌های آجر و شن که راننده آن مینوچهر شهردار جوادیه بود، دیده می‌شدند.»

دستیار اجتماعی رییس‌جمهور یادآور می‌شود: «مینوچهر یک سخنرانی با این عنوان در آن پنل دارد که «من سوپور محله هستم!» این اولین همایش و نشست با موضوع تهران است. جالب است، ۶ مساله برای تهران در سال ۱۳۴۱ مطرح می‌شود که امروز هم مشکل تهران هستند.

 ۱) بورس بازی زمین و مسکن (توالی مسائل را ببینید) ۲) مساله تامین آب تهران (زنده‌یاد مهندس بازرگان بخشی از لوله‌کشی آب تهران را در آن سال‌ها انجام می‌دهد. ۳) حمل و نقل شهری و مشکلات آن. ۴) فقدان طرح جامع برای تهران. ۵) آسیب‌های اجتماعی تهران که در آن زمان بحث می‌شود که بیشترین شیوع آسیب‌های اجتماعی در تهران است. ۶) مساله تمرکزگرایی و توسعه نابرابر در مناطق مختلف.

 این ۶ مساله خروجی همایش سال ۱۳۴۱ تهران است! دوپیشنهاد نیز در آن زمان از دل این همایش بیرون می‌آید. اول) اقدام برای تهیه طرح جامع تهران و دوم) آغاز طرح آمایش سرزمینی. برای من جالب است که هم‌اکنون تهران با چالش‌هایی روبه‌روست که تقریبا از بدو تولد تهران تا به امروز ادامه داشته است. امروز هم چالش‌های را نگاه کنید: ۱) رشد جمعیت و گسترش بی‌رویه ادامه دارد، طرح جامع هم عملا از بین رفته است. سیاستگذارانی که برای مقطع انتخابات، تلاش‌های توده‌ستایانه صورت می‌دهند و وعده گسترش تهران را مطرح می‌کنند. مثلا وعده‌هایی، چون بخش شدن روستاها، شهر شدن بخش‌ها، استان شدن شهر‌ها و... این پدیده‌ای است که همچنان نیز ادامه دارد.»

سه نسل حاشیه‌نشینی در تهران

ربیعی در این بخش از صحبت‌هایش گریزی به مساله حاشیه‌نشینی در تهران زده و می‌گوید: «تهران سه نسل حاشیه‌نشینی را تجربه کرده و همواره بر جمعیت تهران افزوده شده. نسل اول حاشیه‌نشینی تهران مربوط به مدرنیزه شدن اولیه است. زمانی که راه‌آهن در پایتخت ساخته می‌شود. اگر به نقشه تهران دقت شود، پشت راه‌آهن، شرکت دخانیات حول و حوش راه‌آهن احداث می‌شود. همچنین سیلو هم حول و حوش راه‌آهن شکل می‌گیرد.

 چیت‌سازی حول و حوش راه‌آهن شکل می‌گیرد. انبار نفت، کارخانه قند و شکر، گمرک و... همگی حول محور راه‌آهن شکل می‌گیرند. مدرنیزاسیون اولیه تهران این گونه ایجاد می‌شود. به طور طبیعی رو به غرب و شرق و جنوب تهران، حاشیه‌نشینی اولیه شکل می‌گیرد. از غرب به سمت جوادیه، سپس فلاح و... از شرق به سمت شوش و... حاشیه‌نشینی‌ها گسترش می‌یابد. البته حاشیه‌نشینی نسل دوم با اصلاحات ارضی سال ۱۳۴۰ شکل می‌گیرد. مهاجران روستایی به سمت شهر می‌آیند و حاشیه‌نشینی‌های تهران یک گام به سمت مزارع و صیفی‌کاری‌های تهران گسترش می‌یابد. مناطق مرتبط با شهر قدس و اسلامشهر و... در اثر این رخداد‌ها ایجاد می‌شوند.

داستان حاشیه‌نشینی و تحولات اجتماعی تهران بسیار شنیدنی است. بخش اعظمی از فروش فیلمفارسی‌های ایران در دهه ۴۰، زاییده حاشیه‌نشینی‌های نسل دوم تهران است. حاشیه‌نشینی‌های تهران ایجاد می‌شوند و افراد روستایی که با امید زندگی بهتر به شهر آمده‌اند به سمت فیلم‌هایی می‌آیند که پایان خوش دارد. این تصور ایجاد می‌شود که پس از فیلم گنج قارون می‌توان عاشق یک دختر پولدار شد، خودرویش را درست کرد و رستگار شد. این روند ادامه دارد تا پنجشنبه‌های شهرنوی تهران که حاصل حاشیه‌نشینی‌های نسل دوم است. (شخصا در خاطرم هست برخی سوداگران عکس پوری بنایی و گوگوش را پشت موتورسیکلت می‌گذاشتند و حاشیه‌نشین‌های روستایی امیدوار که به جای سیگار اشنو سیگار زر به دست داشتند با تصویر پوری بنایی و گوگوش عکس می‌گرفتند تا در ازای چند ریال پول، لحظه‌ای حس مدرن شدن را تجربه کنند.) این تغییرات اجتماعی تهران و حاشیه‌نشینی‌های نسل دوم است. حاشیه‌نشینی نسل سوم که روستا - حاشیه است در آینده ایجاد می‌شود.»

دستیار اجتماعی رییس‌جمهور در ادامه درباره مشکل حمل و نقل شهر تهران یادآور می‌شود: «تهران پر ترافیک‌ترین شهر خاورمیانه است. هنوز هم سیستم حمل و نقل عمومی ما پر از ایراد است. بیشترین اتلاف زمان ملی در تهران رخ می‌دهد. چندین جامعه‌شناس برجسته در ایران از زمان قاجار که گُوینهو، سفیر فرانسه در تهران است تا هاف استد که در مورد فرهنگ ایران کار کرده‌اند، بی‌ارزش بودن زمان را به عنوان یک خصیصه فرهنگی جامعه ایران مطرح کرده‌اند. تاسف‌آور اینکه این اتلاف وقت ملی همچنان ادامه دارد. اگر محاسبه شود این زمان مرده در ترافیک‌ها چند سال عمر و جوانی یک کشور را می‌گیرد، بسیاری از ابعاد موضوع مشخص می‌شود.

در کنار بحث حمل و نقل باید گفت که تهران یک شهر آلوده است. مصرف سوخت‌های فسیلی، نبود فضای سبز و... مسائل هستند که در تهران با آن مواجهیم. همچنین کمبود آب تهران در جنوب و شرق تهران خسارت‌بار است. فرسودگی بافت شهری، ساختمان‌های قدیمی و غیرمقاوم، گسل‌های تهران و به هم خوردن اکوسیستم در تهران یک معادله جدی است. روزی ۷ هزار تن زباله با ۷۰۰ کامیون در تهران جابه‌جا می‌شود. در روز کارگر سال ۱۳۹۶ برای تبریک به کارگران به محل بازیافت زباله رفتم؛ برایم جالب بود که یک اکوسیستم در آنجا شکل گرفته است. از مافیای زباله تا کار کودک و... یک اکوسیستم را شکل داده بودند. حتی عقاب و کرکس که عملا در شهر وجود ندارند در آنجا به چشم می‌خورد.»

تهران و نابرابری‌های پایان‌ناپذیر

ربیعی با اشاره به اینکه در حوزه اقتصاد شهری، موضوعاتی، چون گرانی مسکن، هزینه بالای زندگی، کمبود خدمات و... یکی دیگر از مشکلات این شهر است، می‌گوید: «در کنار همه این موارد، معادله‌ای که در شهر ما به چشم می‌خورد، این است که تهران شهر نابرابری‌های اقتصادی و اجتماعی است. شکاف شمال و جنوب برای امروز و دیروز نیست. از دوران آغاز مدرنیزاسیون تهران این شکاف وجود داشته است. روزگاری امیریه و بازار و خیابان ایران، محله اعیان‌نشین تهران است و بعد به مناطق دیگر در شمال شهر کوچ می‌کند. همچنان، اما مساله نابرابری وجود دارد. یکی از دلایل اصلی انقلاب اسلامی در سال ۵۷، فرزندان مهاجران نسل دوم و حس نابرابری بین مقایسه بین شمال و جنوب شهر است.

به عنوان یک تجربه زیسته خودم این واقعیت را حس کرده‌ام. مهاجر نسل اول زندگی بهتری در تهران پیدا کردند. فرزند مهاجر نسل اول در مقایسه بین شمال و جنوب دچار تعارض شده و این پدیده اعتراضی در او شکل می‌گیرد. نابرابری بر سر اعتراضات اجتماعی هم وجود دارد. شهر کماکان نابرابر و ناعادلانه اداره می‌شود.» او می‌گوید: «وضع امروز تهران از نظر نابرابری واقعا قابل تامل و جدی است. 

اساسا تهران شهر عادلانه‌ای نبوده است. اما سیاست‌های ما کماکان ناعادلانه بودن شهر را تقویت کرده است. فضا، ناعادلانه است. فرصت‌ها در شهر ناعادلانه هستند. شهر نه بر اساس نیاز‌های انسانی بلکه بر اساس سود اقتصادی بزرگ شده است. حکمرانی شهر تهران، انسان‌محور نیست. حکمرانی نوعی کژکارکردی اقتصادی است. با منطق بازاری اداره می‌شود. با منطق بازاری و سوداگرانه، تهران نه خانه اندیشمندان علوم انسانی نیاز دارد و نه محلی برای انجمن صنفی روزنامه‌نگاران نیاز دارد و نه محلی برای انجمن جامعه‌شناسی و مطالعات فرهنگی نیاز دارد. شرکای اجتماعی تهران در حکمرانی تهران گم هستند. شهر، خودش محصول روابط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است.

 تصور از شهر با تصوری از بتون‌ریزی، سازه‌های آهنین و پل‌ها و آسمانخراش‌ها به عنوان کارنامه‌ای مدیریت موفق شکل گرفته است. این تصور غلط وجود دارد مدیری که پل ساخته، موفق است. اما باید دید کدام مدیر نابرابری تهران را کم کرده است، تهران را زیست‌پذیرتر کرده است. شهر با آدم‌هایش که روح شهر هستند، شهر نامیده می‌شود، وگرنه مانند شهر مردگان است.» ربیعی در بخش پایانی صحبت‌های خود می‌گوید: «محله قدیمی من در جوادیه به دلیل ساخت اتوبان نواب تخریب شد؛ خیلی وقت‌ها از کنار خانه‌های تخریب شده عبور می‌کنم و به طاقچه‌های نیمه خراب شده نگاه می‌کنم به یاد می‌آورم که در این خانه‌ها، کسانی عاشق شده‌اند، پسرانی با دختران همسایه آشنا شده و ازدواج کرده‌اند، اینجا خانه‌هایی است که پدری اشک ریخته و مادری با همسایه‌ها معاشرت داشته است.

این خانه‌ها روح دارند. زندگی‌های جاری را به یاد می‌آورم. اما صدا‌های متنوع در شهر شنیده نمی‌شود. شهر با آرزو، حرکت و زندگی شهر می‌شود. شهر ظرف و مکان شکل‌گیری حوزه عمومی است. امروز نه‌تنها حوزه خصوصی ما از بین رفته، بلکه حوزه‌های عمومی ما هم اشغال شده است. این بدترین اتفاقی است که مدام در این سال‌ها از سال ۱۳۴۱ تا به امروز ادامه داشته است. در دهه‌های اخیر شدت اشغال حوزه‌های عمومی در شهر افزایش یافته است. فنس‌کشی‌ها در حوزه‌های عمومی در واقع کشیدن غصه‌ها دور حوزه‌های عمومی است. به‌زعم همه پیچیدگی‌هایی که برای شهر برشمردیم باید گفت برای این شهر‌ها نیازمند ساز و کار حکمرانی هستیم، می‌توانیم و باید این گفت‌و‌گو‌ها را برای آینده شهر تهران ادامه بدهیم. برای بهبود شرایط زیست بهتر به اجماع بزرگ نیاز داریم. اجماعی از دولت، نهاد‌های خدماتی، ا نجمن‌های محلی و نهاد دانشگاه در کنار هم باید این گفت‌و‌گو‌ها را تداوم ببخشند.»

تصویر روز
خبر های روز