به روز شده در: ۱۰ آبان ۱۴۰۴ - ۱۴:۱۴
کد خبر: ۷۲۱۰۹۸
تاریخ انتشار: ۱۰:۴۵ - ۱۰ آبان ۱۴۰۴

بررسی عملکرد امیرحسین ثابتی شاگرد برهم زننده کلاس مجلس!

روزنو :امیرحسین ثابتی، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس دوازدهم عملاً هیچ اقدام ملموسی برای توسعه فرهنگ و هنر کشور انجام نداده است

بررسی عملکرد امیرحسین قیاسی شاگرد برهم زننده کلاس مجلس!

امیرحسین ثابتی- این روز‌ها فضای رسانه‌ای، سیاسی، مجازی و حقیقی پر شده از حواشی و جنجال‌های برخی نمایندگان در مجلس دوازدهم. از هر دری سخن گفته می‌شود و عملا شاهد خلق پاپاراتزی‌گری سیاسی هستیم؛ حاشیه‌سازی، موج‌سواری، تهمت، افترا، تهدید و خلاصه هر بداخلاقی سیاسی که انتظار می‌رود، دیده می‌شود.

به گزارش روز نو در مرکز و کانون این جنجال که گویا پایانی هم ندارد امیرحسین ثابتی عضو کمیسیون فرهنگی مجلس دوازدهم قرار دارد، فردی که خروجی مواضعش عمدتا سیاسی است و در تنها حوزه‌ای که حرفی برای گفتن ندارد، «فرهنگ» است.

اما در مقابل تمرکز ایشان بر مسائلی است که ارتباط مستقیمی با فرهنگ ندارند؛ از تهمت و افترا به رئیس‌جمهوری پیشین تا تهدید وزیر امور خارجه اسبق؛ از بنزین و اعتراضات آبان ۹۸ تا سیاست خارجی روسیه، موشک، پهپاد، برجام، حمله به رئیس حزب اصلاحات و افترا به پسر وزیر سابق. خلاصه همه چیز در خورجین ایشان پیدا می‌شود. اما به هیچ عنوان خبری از دغدغه فرهنگی و مطالبات آن وجود ندارد.

بگذارید یک نمونه ملموس بیاورم؛ در خبری منتشر شده، ثابتی گفته است: «من با هر درصدی که به مجلس رفته باشم امروز جزو همان کسانی هستم که می‌توانم وزیر را پایین بکشم و استیضاح کنم.» این گزاره، از آن منظر نمادین است که او به جای تمرکز بر فرهنگ، هنر، نقش نخبگان فرهنگی یا سیاست‌گذاری فرهنگی، تمرکزش بر قدرت‌نمایی و استفاده از ابزار مجلسی برای دیده شدن است.

از سوی دیگر، در پرونده‌ای درباره بانک‌های خصوصی و مفسدان اقتصادی که این روز‌ها حسابی بورس شده، ثابتی در شبکه‌های اجتماعی خود مطلبی منتشر کرد که مضمون آن این بود که «بانک‌های خصوصی مصداق استکبار داخلی هستند طرف همسرش کمپین تحریم انتخابات را امضا کرده و حالا شوهرش مسئول فلان پتروشیمی شده!» این مواضع نشان‌دهنده دغدغه فرهنگی نیست، بلکه نوعی پلتفرم برای جنجال آفرینی است.

این شکاف میان عنوان و عملکرد، نه تنها نشان‌دهنده ضعف نمایندگان اینچنینی است بلکه نمایانگر بحران ساختاری در نحوه انتخاب، اولویت‌بندی و عملکرد کمیسیون‌های تخصصی مجلس است. وقتی رسانه‌ها و فضای مجازی تبدیل می‌شوند به صحنه نمایش، جنجال‌ها، ادعا‌ها و حمله‌ها، نتیجه‌اش این می‌شود که جای «فرهنگ» خالی می‌ماند و به جای آن «سخنرانی‌های بزرگ، اما بی‌اثر» رسوخ می‌کند.

سیاست‌ورزی یا سیاست‌بازی؛ مرز باریک اخلاق در مجلس

اگرچه نمایندگان مجلس هم در حوزه قانونگذاری و هم در حوزه نظارت باید و می‌توانند به مسائل مختلف ورود کنند، اما باید یک خط قرمز باریک و خط تمایز جدی بین بداخلاقی سیاسی و بی‌فرهنگی سیاسی (در قالب تهمت، توهین، تهدید، افترا) با مطالبه‌گری قائل بود. سیاست‌ورزی به معنای واقعی کلمه متفاوت از سیاست‌بازی است. سیاست‌ورزی یعنی ورود عالمانه به مسائل، پیشنهاد قانون، نظارت دقیق بر اجرا، تعامل با نهاد‌های مرتبط و در نهایت، تاثیرگذاری ملموس در حوزه‌های تخصصی که برای امثال آقای ثابتی در کمیسیون فرهنگی مجلس تعریف شده است.

در مقابل سیاست‌بازی یعنی استفاده از کرسی، میکروفن، رسانه و فضای مجازی و تهمت و افترا زدن به هر کسی برای دیده شدن، برای موج‌آفرینی، برای کسب موقعیت، فارغ از نتیجه واقعی. مثلاً وقتی نطق یا تذکری با ادبیات تند و جنجالی مطرح می‌شود، پس از آن هیچ اقدام کارشناسی در حوزه فرهنگ اتفاق نمی‌افتد. یا زمانی که نماینده‌ای از کمیسیون فرهنگی به جای بررسی دقیق بودجه و سیاست‌های فرهنگی، عمدتاً مواضع جناحی یا برخورد‌های نمایشی اتخاذ می‌کند. برای مثال، آقای ثابتی در خبری گفته بود که موضوع افزایش ۵۰۰ درصدی قیمت بنزین مطرح است.

این ادعا می‌تواند موج خبری ایجاد کند، اما آیا ارتباطی به مطالبه‌گری دقیق فرهنگی یا کارکردی دارد؟ خیر، بیشتر مربوط به سیاست بازی و جنجال رسانه‌ای است. همچنین وقتی نماینده کمیسیون فرهنگی از بهانه جلسه با وزیر میراث فرهنگی استفاده می‌کند تا ناظر بر قرارداد با بانک گردشگری باشد، (نکته‌ای که خوب است پیگیری شود)، اما این به معنای سیاست فرهنگی یا فرهنگ سیاسی و سیاست ورزی نیست، بلکه نوعی «عملکرد نظارتی انتخابی» و سیاست بازی است.

این درحالی است که کمیسیون فرهنگی قرار است برای ارتقای شاخص‌های فرهنگی کشور، حمایت از هنر، رسانه، نهاد‌های فرهنگی و تقویت جامعه مدنی فعالیت کند. در واقع آنچه ایشان انجام می‌دهند، بیشتر به «تمایز رسانه‌ای» شبیه است تا «تاثیرگذاری فرهنگی» و این شکاف، بین عبارت «کمیسیون فرهنگی» و عملکردی که مشاهده می‌شود؛ یکی از بزرگ‌ترین معضلات عملکرد مجلس دوازدهم از دید تحلیل‌های بیرونی است.

غیاب فرهنگی و فاصله از مطالبه واقعی

در عرصه سیاست‌گذاری فرهنگی مجلس دوازدهم، یکی از چالش‌های برجسته، عدم همخوانی میان مسئولیت‌های محوله و عملکرد واقعی نمایندگان است. کمیسیون فرهنگی که به عنوان نهادی کلیدی برای حفظ و تقویت هویت فرهنگی، میراث ملی و توسعه رسانه‌ای و هنری تعریف شده، گاه به جای تمرکز بر مسائل بنیادین، به حاشیه‌های سیاسی و جنجال‌های رسانه‌ای گرایش پیدا می‌کند.

نمونه بارز این مسئله را می‌توان در عملکرد امیرحسین ثابتی مشاهده کرد که به رغم حضور در این کمیسیون، نشانه‌ای از برنامه‌ریزی مدون یا پیگیری کارشناسی‌شده در حوزه فرهنگ دیده نمی‌شود. این غیاب، نه تنها فرصت‌های توسعه فرهنگی را از دست می‌دهد، بلکه به اعتماد عمومی نسبت به نهاد‌های قانون‌گذاری آسیب می‌رساند.

به عنوان شاخصی از این بی‌توجهی سیستماتیک، می‌توان به تعامل یا بهتر بگوییم عدم تعامل آقای ثابتی با رسانه‌های فرهنگی اشاره کرد. روزنامه هفت‌صبح با بیش از ۱۴ سال سابقه فعالیت رسانه‌ای که مأموریت اصلی‌اش پوشش مسائل فرهنگی- اجتماعی است و بخش عمده گزارش‌ها و مطالبش بر چالش‌های فرهنگی مانند حفظ میراث تاریخی و تهدید‌های زیست‌محیطی و نظایر آن تمرکز دارد، ۲۲ گزارش کارشناسی‌شده در حوزه مخاطرات میراث فرهنگی کشور تولید و برای آقای ثابتی ارسال کرده است.

این گزارش‌ها که بر پایه تحقیقات میدانی و گفت‌و‌گو با کارشناسان تدوین شده‌اند، مستقیماً با مسئولیت‌های ایشان در کمیسیون فرهنگی همخوانی دارند و می‌توانستند مبنایی برای سیاست‌گذاری‌های عملی باشند. مشاور محترم فرهنگی آقای ثابتی به‌رغم دریافت این مستندات در پیگیری‌های متعدد مدیران روزنامه، قول بررسی و واکنش دادند؛ با این حال، تاکنون هیچ پاسخی، ترتیب اثری یا حتی بازخوردی ملموس مشاهده نشده است. این سکوت، نشان‌دهنده عدم اولویت‌بخشی به صیانت از میراث فرهنگی و دغدغه‌های واقعی جامعه است یا تعامل ویژه ایشان با وزیر میراث فرهنگی که از جناح مخالف است؟

دلیل این شکاف را می‌توان در سابقه و اولویت‌های آقای ثابتی جست‌و‌جو کرد. او که بیشتر به واسطه نقش‌هایی مانند مسئولیت بسیج دانشجویی دانشگاه تهران یا اجرای برنامه در صداوسیما شناخته می‌شود و اغلب در حاشیه‌ها، جنجال‌ها و نزدیکی به جریان‌های سیاسی خاص ظاهر شده، فاقد پشتوانه تخصصی عمیق در حوزه فرهنگ است. این سابقه در عرصه‌های دیگر، نمی‌تواند شناخت لازم برای پیگیری سیاست‌های فرهنگی را تضمین کند.

حوزه طبیعی فعالیت آقای ثابتی بیشتر به سیاست و سیاست بازی گرایش دارد، نه کمیسیون فرهنگی که نیازمند طرح‌های مدون برای حمایت از هنر، رسانه، جامعه مدنی و نخبگان است. وقتی نماینده‌ای در چنین موقعیتی قرار می‌گیرد، اما هیچ پیشنهاد، برنامه یا ابتکار فرهنگی ارائه نمی‌کند و ارتباط عملی با حوزه‌های مرتبط برقرار نمی‌سازد، حضورش بیشتر نمادین به نظر می‌رسد تا تخصصی. این مسئله، نه تنها خلأ فعالیت فرهنگی را برجسته می‌کند، بلکه ضعف ساختاری در اولویت‌بندی کمیسیون و انتخاب نمایندگان را نیز نشان می‌دهد.

تحلیل عملکرد نمایندگانی مانند آقای ثابتی، حکایت از این دارد که حضور در کمیسیون فرهنگی بدون شناخت واقعی و پشتوانه تخصصی، تنها به حاشیه‌سازی و سیاست‌بازی منجر می‌شود. در حالی که انتظار از این کمیسیون، سیاست‌ورزی واقعی، مطالبه‌گری مستند و کار کارشناسی است، تجربه فعلی نمونه‌ای از غفلت است.

فضای رسانه‌ای و مجازی نیز، به جای انعکاس دغدغه‌های فرهنگی، بیشتر به جنجال‌های ساخته حضرات مشغول شده است؛ مسئله‌ای که نه تنها به زیان فرهنگ است، بلکه اعتماد عمومی به مجلس را کاهش می‌دهد؛ لذا در حلقه نمایندگانی که عنوان «فرهنگ» بر سردر آن نقش بسته، اما در عمل بی‌اثر است، نیاز به بازنگری اساسی در معیار‌های حضور نمایندگان در کمیسیون‌های تخصصی احساس می‌شود؛ آیا نماینده‌ای که بر کرسی فرهنگ نشسته، شناخت، برنامه، دغدغه و سابقه مرتبط دارد؟ آیا اولویت او توسعه جامعه مدنی، نخبگان، رسانه و هنر است، یا قدرت‌نمایی و جنجال؟ اگر پاسخ مثبت است، باید آثار آن را در عمل دید؛ اگر نه، مردم، رسانه‌ها و تاریخ، حساب آن را خواهند کشید. این بازنگری، نه تنها برای کمیسیون فرهنگی، بلکه برای کل ساختار مجلس ضروری است تا فرهنگ از حاشیه به متن بازگردد.

تصویر روز
خبر های روز