سناریوهای پیشروی ایران و امریکا؛ تعادل سمی یا توافق بزرگ؟

پیامهای محرمانه و تناقضات آشکار در کانالهای دیپلماتیک
اخیراً، تحرکات دیپلماتیک در منطقه، به ویژه سفر معاون سیاسی وزارت امور خارجه به عمان و انتشار توییتی مبنی بر «مذاکرات موفق» از سوی مجید تختروانچی معاون سیاسی وزیر امور خارجه، شایعات مربوط به ازسرگیری گفتوگوهای غیرمستقیم با آمریکا را به اوج رساند. هرچند بلافاصله پس از آن، مقامات رسمی و رسانههای نزدیک به وزارت خارجه، دریافت پیام مستقیم از آمریکا را رد کردند و سفر تختروانچی را صرفاً در راستای روابط دوجانبه دانستند، اما این تکذیبیهها دیری نپایید.
چندی پیش رسانه بغدادالیوم در گزارشی مدعی شد: «منابع دیپلماتیک در تهران فاش کردند که ایالات متحده از طریق سلطنت عمان پیامی به ایران در مورد احتمال ازسرگیری مذاکرات هستهای که از ژوئن گذشته متوقف شده بود ارسال کرده است.» باوجود این گمانهزنیها، خبرگزاری تسنیم به نقل از یک منبع آگاه درباره اخبار ارسال پیام از سوی آمریکا به ایران از طریق عمان نوشت: «چنین خبری صحت ندارد.» با این حال فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت، با تأیید دریافت پیامهایی از سوی آمریکا، پرده از تناقضی بزرگ برداشت. این اظهارات، که با موضعگیریهای قبلی برخی رسانهها و حتی بخشهایی از وزارت خارجه همخوانی نداشت، نشان داد که کانالهای ارتباطی میان تهران و واشنگتن فعال است، هرچند ممکن است این پیامها لزوماً از طریق عمان ارسال نشده باشند. احتمال قویتر، همانطور که تحلیلگران اشاره میکنند، استفاده از کانالهای جایگزین نظیر سوئیس یا مصر است.
موضع رسمی تهران همواره در قبال هرگونه مذاکره احتمالی، کاملاً شفاف و غیرقابل تغییر است؛ آمادگی برای گفتوگوی غیرمستقیم، اما با شروطی سختگیرانه. این شروط شامل حفظ کامل توان غنیسازی هستهای و عدم مذاکره بر سر برنامه دفاعی و موشکی است. این موضعگیری، که توسط وزیر امور خارجه نیز تأیید شده، نشان میدهد که ایران به دنبال مذاکره از موضع قدرت و حفظ دستاوردهای هستهای خود به عنوان اهرم فشار است.
در این میان، نقش میانجیگران منطقهای برجسته شده است. وزیر خارجه عمان پس از این تحولات، صریحا خواستار آغاز هرچه سریعتر مذاکرات ایران و آمریکا شد. همچنین، تلاشهای دیپلماتیک مصر، به ویژه تماسهای وزیر خارجه آن کشور با مقامات ایرانی و مدیرکل آژانس، نشاندهنده تکاپوی قاهره برای احیای نقش میانجیگرانه در بحران هستهای است. با این حال، تحلیلگران معتقدند که این میانجیها، کانالهای ارتباطی مهم، اما فاقد اهرمهای اقتصادی و سیاسی لازم برای ارائه تضمینهای واقعی به طرفین و شکستن بنبست کنونی هستند. در غیاب اراده جدی غرب برای لغو تحریمها و سیاسیزدایی از پرونده، تلاشهای عمان و مصر صرفاً به یک «کانال ارتباطی نرم» محدود
خواهد ماند.
بازی خطرناک با واژگان هستهای؛ از دکترین بازدارندگی تا تبلیغات دشمن
در حالی که دیپلماسی در پشت پرده در جریان است، اظهارات جنجالی داخلی درباره توانایی هستهای ایران، فضای عمومی و بینالمللی را تحتالشعاع قرار داده است. این اظهارات، که عمدتاً از سوی شخصیتهای غیررسمی، نمایندگان مجلس یا مقامات سابق مطرح میشود، در تضاد آشکار با دکترین رسمی نظام مبنی بر حرام بودن تولید سلاحهای کشتار جمعی (فتوای رهبری) قرار دارد.
مسعود پزشکیان، رئیسجمهور، دیروز در دیدار با مدیران ارشد صنعت هستهای، بار دیگر بر ماهیت صلحآمیز برنامه هستهای تأکید کرد و گفت: «قصد و اراده ما از گسترش این صنعت، پاسخگویی به نیازهای مردم و ارتقای رفاه کشورمان است؛ نه تولید سلاح.» او همچنین تأکید کردند که تبلیغات جهتدار غربی، «هستهای» را مترادف ساخت سلاح اتمی القا کرده است.
دیروز سخنگوی دولت، با تأیید دریافت پیامهایی از سوی آمریکا، پرده از تناقضی بزرگ برداشت. این اظهارات، که با موضعگیریهای قبلی برخی رسانهها و حتی بخشهایی از وزارت خارجه همخوانی نداشت، نشان داد که کانالهای ارتباطی میان تهران و واشنگتن فعال است، هرچند ممکن است این پیامها لزوماً از طریق عمان ارسال نشده باشند. احتمال قویتر، استفاده از کانالهای جایگزین نظیر سوئیس یا مصر است
با این حال، اظهاراتی نظیر سخنان محمدجواد لاریجانی، عضو شورای سیاستگذاری «ما و غرب»، که مدعی شد ایران میتواند «کمتر از دو هفته بمب اتم داشته باشد، اما قاطعانه به دنبال آن نیست»، یا نامه ماه گذشته ۷۰ نماینده مجلس به شورای عالی امنیت ملی و رؤسای سه قوه مبنی بر لزوم تغییر دکترین دفاعی و ساخت سلاح هستهای و اظهاراتی که علی شمخانی درباره اشتباه ایران در نساختن بمب اتم در این سالهای اخیر، به سرعت به ابزاری در دست رسانههای غربی تبدیل میشود.
این نمایندگان، حتی پا را فراتر گذاشته و مدعی شدهاند که تفاوت شرایط در فقه امامیه، میتواند موجب تغییر حکم فتوای رهبری شود. همچنین، اظهارات تندروهایی چون ابوالفضل ظهرهوند، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس، مبنی بر لزوم در اختیار داشتن «همهگونه سلاحهای کشتار جمعی» برای تضمین بازدارندگی، اگرچه بیانگر یک گفتمان داخلی در پاسخ به تهدیدات خارجی است، اما در صحنه بینالمللی، به عنوان سند و مدرک برای اثبات نیات نظامی ایران استفاده میشود.
این تناقض، یک شمشیر دولبه است. از یک سو، این اظهارات، به ویژه از سوی چهرههایی چون لاریجانی، حامل یک پیام بازدارندگی قدرتمند به غرب است: «ما توانایی داریم، اما اراده نداریم.» این رویکرد، بر اساس منطق «بازدارندگی هستهای آستانهای» بنا شده است. اما از سوی دیگر، زمانی که همین افاضات مورد استناد طرفهای غربی قرار میگیرد، ایران ناگزیر است با تکذیب و متهم کردن غرب به «تبلیغات دشمن»، از خود رفع اتهام کند.
در همین رابطه محمدرضا باهنر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، بیان کرده است: «غرب به خوبی میداند که فتوای رهبری در فقه شیعه چه جایگاهی دارد و این فتوا، خط قرمز نظام در تولید سلاحهای کشتار جمعی است. اما غرب، با هدف حفظ اهرم فشار، ترجیح میدهد بر اظهارات غیررسمی و جنجالی تمرکز کند تا فضای بیاعتمادی را عمیقتر سازد.»
دست پنهان قدرتهای غربی
سایه سنگین غرب بر آژانس، واقعیتی غیرقابل انکار است. اظهارات دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، که حمله نظامی به اهداف هستهای ایران را پیششرط صلح در خاورمیانه دانسته و سه شرط حداکثری (به رسمیت شناختن اسرائیل، توقف حمایت از گروههای منطقهای، و پایان برنامه هستهای) را برای هرگونه توافق تعیین کرده، نشان میدهد که پرونده هستهای از یک موضوع فنی، به ابزاری برای پیشبرد اهداف ژئوپلیتیک تبدیل شده است.
اظهارات جنجالی و متناقض برخی مقامات داخلی درمورد تولید بمب اتمی یک شمشیر دولبه است؛ از یک سو به غرب پیام میدهد که ایران توانایی دارد اما اراده ندارد؛ از سوی دیگر، همین اظهارات بلافاصله توسط رسانههای غربی به عنوان مدرکی برای اثبات نیات نظامی ایران مورد استفاده قرار میگیرد و فشارها برای حفظ بیاعتمادی را تشدید میکند
همچنین، سران سه کشور اروپایی (E3) با تکرار ادعای فعالسازی مکانیسم ماشه و تهدید خواندن برنامه هستهای ایران، عملاً استقلال خود را از سیاستهای واشنگتن زیر سؤال بردهاند. آژانس، در چنین فضایی، ناگزیر است که در چارچوب نگرانیهای این قدرتها حرکت کند و اظهارات مدیرکل آن، خواسته یا ناخواسته، در راستای تقویت روایت غربیها و توجیه فشارهای بعدی قرار میگیرد.
سناریوهای پیشرو؛
تعادل سمی یا توافق بزرگ؟
گزارشهای تحلیلی بینالمللی، نظیر آنچه شورای آتلانتیک منتشر کرده، دو سناریوی اصلی را برای آینده پرونده هستهای ایران ترسیم میکنند: «توافق بزرگ و زیبا» یا «وقفه در وضعیت تعادل سمی» سناریوی اول- توافق جامع- مستلزم آن است که آمریکا مسیر لغو تحریمها و تضمینهای امنیتی را به ایران ارائه دهد و ایران نیز سطح غنیسازی خود را به شدت کاهش داده و تحت نظارت گسترده آژانس قرار گیرد. با توجه به بیاعتمادی عمیق و شروط فرابرجامی غرب (شامل محدود کردن برنامه موشکی و نفوذ منطقهای)، این سناریو در حال حاضر بسیار دشوار و دور از دسترس به نظر میرسد. به ویژه که تهدید اقدام نظامی از سوی رژیم صهیونیستی، همواره سایه خود را بر این روند افکنده است.
سناریوی دوم- وقفه در وضعیت تعادل سمی- وضعیتی است که منطقه در حال حاضر به سمت آن حرکت میکند. در این حالت، مذاکرات ممکن است به صورت متناوب و بدون پیشرفت واقعی ادامه یابد یا متوقف شود. نگرانیهای امنیتی آمریکا حلنشده باقی میماند و تهدید درگیری نظامی میان ایران و اسرائیل پابرجا است. این وضعیت بیثبات، که در آن ایران توانایی هستهای خود را در سطح بازدارندگی حفظ میکند و غرب نیز فشارها را به صورت مدیریتشده ادامه میدهد، هزینههای سنگینی برای منطقه و تجارت جهانی دارد.
سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه، نیز با تأکید بر مسالمتآمیز بودن برنامه هستهای، بمب اتمی ایران را در واقع توانایی «نه گفتن» در برابر قدرتها توصیف کرده است. این نگاه، نشان میدهد که تهران، هستهای شدن را نه یک هدف نظامی، بلکه یک ابزار قدرتمند برای حفظ استقلال و بازدارندگی در برابر زیادهخواهیهای غرب میداند.
بنبست سیاسی و لزوم تغییر
رویکرد غرب
پرونده هستهای ایران، فراتر از یک موضوع فنی، به صحنه رویارویی ارادهها و منافع قدرتهای بزرگ تبدیل شده است. سیاست فشار حداکثری غرب، که با شروط فرابرجامی و استفاده ابزاری از آژانس همراه است، عملاً راه را بر هرگونه توافق جامع و پایدار بسته است. در همین حال، اظهارات جنجالی داخلی درباره توانایی هستهای، اگرچه ممکن است با هدف بازدارندگی مطرح شود، اما ناخواسته بهانهای برای تداوم فشارها به دست غرب میدهد.
تا زمانی که آمریکا و اروپا رویکرد سیاسیزده و فشارمحور خود را کنار نگذارند و به واقعیت دکترین دفاعی ایران احترام نگذارند، تلاشهای میانجیگرانه عمان و مصر راه به جایی نخواهد برد. خاورمیانه در وضعیت «تعادل سمی» باقی خواهد ماند، وضعیتی که در آن خطر درگیری نظامی همواره وجود دارد و چشمانداز حل و فصل پایدار، در هالهای از ابهام قرار دارد. راه حل، در گرو تصمیمگیری کارگزاران سیاست بینالملل، از شرق تا غرب، برای لغو تحریمها و تضمین منافع ایران در یک توافق عادلانه است. ایران، همانگونه که اعلام کرده، آماده گفتوگوی غیرمستقیم است، اما به هیچ وجه حاضر به مذاکره بر سر مؤلفههای اقتدار و امنیت ملی خود نخواهد بود.