چه خبر از میانجیگران مذاکرات ایران و آمریکا؟

در حال حاضر امکانی برای مذاکره با آمریکا وجود ندارد. ما هیچ رویکرد مثبت یا سازندهای از طرف آمریکاییها نمیبینیم. هر زمان آنها برای مذاکرهای برابر برای یک توافق سودمند متقابل آماده باشند، مذاکره میتواند ممکن باشد.
به گزارش روز نو (در حال حاضر) رویکرد آمریکاییها چنین چیزی را نشان نمیدهد.» این آخرین موضعگیری سیدعباس عراقچی، وزیر خارجه ایران در رابطه با بسته بودن تمامی درهای مذاکراتی میان تهران و واشنگتن است. روندی که از آن به «قفل شدن» پروسه گفتوگوهای ایران و ایالات متحده نیز تعبیر میشود. وضعیتی که بیم آن میرود امکان تکرار جنگ ۱۲ روزه را در پی داشته باشد. هر چند که برخی از تحلیلگران معتقدند شاید هنوز بتوان امیدوار بود که حداقل تا سه ماهه نخست سال ۲۰۲۶ فرصتی برای پیشبرد دیپلماسی و جلوگیری از بروز جنگ و درگیری میان تهران و تلآویو وجود داشته باشد.
نشست فصلی آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA Board of Governors) قرار است از ۱۸ تا ۲۲ نوامبر یعنی از ۲۷ آبان تا ۱ آذر ۱۴۰۴ در وین برگزار شود. رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، اخیرا در گفتوگویی با بیان اینکه این نهاد در حال مذاکره با ایران برای احیای بازرسیهاست، ادعایی را در رابطه با سایتهای نطنز، اصفهان و فردو بیان میکند و میگوید: «میتوانم دو نکته را بگویم که قبلا هم مطرح کرده بودم. نخست اینکه زیرساختهای فیزیکی بهشدت آسیب دیدهاند و مورد بسیار مهمتر، اینکه اورانیوم غنیشده تا سطح ۶۰ درصد که نزدیک به سطح نظامی است و میتواند برای تولید سلاح هستهای استفاده شود، همچنان در این نقاط وجود دارند.» مباحثی که بیان آنها با توجه به نزدیک شدن به نشست ماه نوامبر آژانس چندان خوشایند نیست اگر به خاطر داشته باشیم که اسرائیلیها در حملات خردادماه خود با توسل به همین گزارش به ایران حمله کردند.
دستورکارهای احتمالی یک نشست
نزدیک به یک هفته به برگزاری نشست ماه نوامبر آژانس بینالمللی انرژی اتمی باقی مانده است، اما هنوز دستور رسمی نشست فصلی این نهاد منتشر نشده است. هر چند که با توجه به موضوعات مطروحه شاید بتوان محورهای احتمالی نشست اواخر آبانماه آژانس بینالمللی انرژی اتمی را شامل این موارد دانست:
بررسی گزارش جدید رافائل گروسی درباره وضعیت همکاری ایران با آژانس؛
احتمال طرح قطعنامه جدید توسط سه کشور اروپایی (E۳) و آمریکا با اهتمام به فعال شدن گزینه اسنپبک از سوی تروئیکای اروپایی؛
گزارش درباره سطح غنیسازی اورانیوم حدود ۶۰ درصد ایران و وضعیت سایت فردو پس از حملات آمریکا و اسرائیل؛
و در نهایت بررسی همکاریهای نظارتی ایران با بازرسان آژانس که به گفته گروسی به جز سایتهای آسیبدیده از جنگ، در باقی موارد به تدریج از سر گرفته شده است.
در این شرایط و در فضای پساجنگ ایالات متحده و اسرائیل با ایران، دو تحلیل از عدم تمایل تهران برای ادامه روند مذاکرات با واشنگتن وجود دارد. نخست اینکه شاید ایران امیدوار به پیگیری گفتوگوهای هستهای خود پس از پایان دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ است که در این صورت بیش از سه سال تا حضور گزینه جدید در کاخ سفید باقی مانده – البته اگر بپذیریم که ترامپ برای تغییر قانون اساسی آمریکا دست به کار نخواهد شد تا مجددا در قدرت باقی بماند – و مورد دیگر اینکه ایران این توانایی را دارد که با فعالیتهای هستهای و موشکی، هزینه عدم دستیابی به توافق را برای ایالات متحده افزایش دهد که در این مورد نیز با توجه به نبود نشانههایی از انجام پروسه غنیسازی با غنای بالا از سوی تهران و یا تلاش برای انجام فعالیتهای موشکی – افزایش برد و توان موشکها – به نظر میرسد نمیتوان به گزینه دوم نیز استناد کرد.
پس در این شرایط تهران چه سیاستی را در برابر غرب و اسرائیل در دستور کار خود قرار داده است؟ به نظر میرسد هدف مقامات تهران از عدم ارائه امتیازات مطالبه شده از سوی آمریکا در رابطه با به صفر رساندن پروسه غنیسازی، کاهش برد توان موشکی و حضور در پای میز مذاکره با مذاکرهکنندگان کاخ سفید، نشان دادن این سیاست است که تهران در موضع ضعف قرار ندارد و سیاست غنیسازی صفر را هم دنبال نمیکند. اگر چه مشاوران و مقامات ارشد آمریکایی تصمیمگیر در موضوع ایران به صورت مداوم و پی در پی این جملات را برای رئیسجمهور آمریکا تکرار میکنند که تداوم برنامهها و تحریمهای ایالات متحده در دوره ریاستجمهوری ترامپ منجر به تضعیف قدرت ایران در سطح منطقه و جهان شده است.
چه خبر از میانجیگران مذاکرات ایران و آمریکا؟
در این شرایط که در تهران و واشنگتن اهتمامی برای نشستن پای میز مذاکره وجود ندارد، طبعا خبری هم از واسطهگران این مذاکرات نیست، اما از میان تمامی کشورهایی که برای ادامه روند مذاکرات تهران و واشنگتن تلاش میکردند هنوز نام دو کشور عمان و قطر بیش از کشورهای دیگر تکرار میشود؛ با توجه به سکون و سکوت ایجاد شده بر روند این مذاکرات به نظر میرسد میانجیگران نتوانستهاند راهی از پیش برند.
در این میان برنامهها و راهکارهای طرف عمانی نتوانسته است مقامات تهران و واشنگتن را برای نشستن پای میز مذاکره متقاعد کند و قطریها نیز بیش از همه درگیر موضوع صلح غزه و آتش بس میان حماس و اسرائیل هستند و دیگر وقتی برای پرداختن به موضوع ایران ندارند.
اما اوضاع درباره اروپاییها چگونه است؟ در مورد تروئیکای اروپایی که در دولت نخست دونالد ترامپ، تا حدودی نمایندگان مورد وثوق ایران در جبهه غرب بودند، نیز دیگر احساس و برداشتی اینچنین در تهران وجود ندارد. این روزها کشورهای اروپایی حتی نمیتوانند با کارت اسنپبک در مقابل ایران بازی کنند؛ با فعالسازی سیستم مکانیسم ماشه به نظر میرسد که دیگر راهی برای نشستن ایران و کشورهای آلمان، فرانسه و آلمان پای میز مذاکره وجود ندارد و اگر مذاکرهای در کار باشد هم از جنس گفتوگوهای میان ایران و آمریکا است.
هر چند اظهارات اخیر علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران، نیز نشان میدهد که نباید در آینده نزدیک منتظر ادامه جریان مذاکرات میان تهران و واشنگتن باشیم. آنجا که میگوید: «مگر ایران در مذاکره نبود، پس چرا رئیسجمهور آمریکا در حین مذاکره، به ایران رکب زد و به ایران حمله کرد؟ و حالا ترامپ با وقاحت تمام میگوید من در حمله به ایران نقش اساسی داشتم.»