
مقاومسازی زیرساختها به ایران امکان میدهد در شرایط بحران، عملکرد خود را حفظ کند
با توجه به ناکارآمدی نهادهای بینالمللی در تضمین امنیت و جلوگیری از تهدیدهای هدفمند علیه زیرساختهای حساس، ایران بر ضرورت طراحی و اجرای راهبردی نوین و متناسب با شرایط منطقهای و بینالمللی تأکید دارد. این راهبرد مبتنی بر تقویت بازدارندگی فناورانه، مقاومسازی زیرساختها و اتخاذ دیپلماسی چندسطحی است که خلأهای امنیتی موجود را پر کرده و ایران را از کشوری آسیبپذیر به بازیگری تأثیرگذار و بازدارنده تبدیل میکند.
به گزارش روز نو، یکی از محورهای کلیدی این رویکرد حفظ توانمندیهای هستهای در چهارچوب خطوط قرمز تسلیحاتی و با رویکرد «ابهام راهبردی» است. این سیاست بر توسعه ظرفیتهای فنی، مکانیابی مراکز حساس در نقاط امن و مقاومسازی زیرساختهای حیاتی تمرکز دارد. هدف اصلی، افزایش هزینه هرگونه اقدام خصمانه علیه کشور است تا بازدارندگی واقعی ایجاد شود.
پیامدهای امنیتی شکست نهادهای بینالمللی
ناکامی نهادهایی مانند آژانس انرژی اتمی و سازمان ملل در مقابله با حملات هدفمند و خرابکاریها علیه تأسیسات ایران، خلأ امنیتی عمیقی در نظام بینالمللی به وجود آورده است. پیامدهای این وضعیت در سطح منطقهای و جهانی را میتوان در چند حوزه مورد توجه قرار داد:
- تضعیف نظام چندجانبهگرایی و اعتبار حقوق بینالملل: ارتباطات پنهان نهادها با طرفهای مهاجم یا سکوت آنها در برابر تهدیدات، اعتماد عمومی کشورها به نظم بینالمللی را کاهش داده و به افزایش گرایش کشورها، به ویژه ایران، به سیاستهای خوداتکایی و منطقهای منجر شده است.
- تشویق رفتارهای مخرب و تجاوزکارانه: عملکرد ضعیف نهادهای بینالمللی موجب تداوم اقدامات مخرب رژیمهایی مانند رژیم صهیونیستی شده که بدون ترس از مجازات به خرابکاری و عملیات نظامی علیه ایران ادامه میدهند. این روند تنشها و ناامنی منطقهای را افزایش داده است.
- ایجاد چرخه بیاعتمادی و تشدید بحرانها: راهبرد ایران در تقویت بازدارندگی فناورانه و اتخاذ سیاست ابهام راهبردی، به رغم افزایش توان دفاعی، ممکن است بیاعتمادی متقابل و سوءتفاهمهای امنیتی را تشدید کند و فضا برای راهحلهای دیپلماتیک را محدود سازد.
بنابراین، ایران با استفاده از راهبردی ترکیبی، ضمن تقویت ظرفیتهای داخلی، امکان تعامل هوشمندانه و چندسطحی با بازیگران منطقهای و بینالمللی را فراهم میکند تا توان بازدارندگی خود را افزایش داده و به ثبات و امنیت پایدار منطقه کمک کند.
خوداتکایی فناورانه
جمهوری اسلامی ایران طی دههها با سیاستهای توسعه فناوریهای هستهای، ظرفیتهای علمی و صنعتی قابلتوجهی ایجاد کرده است که فراتر از کاربردهای صلحآمیز، به ابزاری کلیدی در ساختار قدرت بازدارنده تبدیل شده است. این خوداتکایی فناورانه، استقلال فناوری را افزایش داده و وابستگی به منابع خارجی را کاهش داده است. از منظر فنی، توسعه فناوریهای غنیسازی اورانیوم و چرخه سوخت هستهای نمایانگر سرمایهگذاری مستمر در پژوهش و توسعه است. این امر علاوه بر بومیسازی فناوری، جایگاه ایران را در مذاکرات بینالمللی تقویت کرده و به موضعی قدرتمند و مستدل در تعاملات دیپلماتیک منجر شده است.
از سوی دیگر، خوداتکایی فناورانه آسیبپذیری ناشی از فشارهای خارجی را کاهش داده و به عنوان عامل بازدارندهای مؤثر، قدرت چانهزنی ایران را در عرصه جهانی افزایش داده است. این رویکرد در حوزههای امنیت سایبری و مهندسی پیشرفته نیز توسعه یافته تا پاسخگویی به تهدیدات چندجانبه تضمین شود.
دیپلماسی فعال؛ تلاش برای بازتعریف قواعد جهانی
در کنار پیشرفتهای فناورانه، ایران سیاست دیپلماسی فعال را به عنوان راهبردی کلیدی در مدیریت تهدیدات و فرصتهای بینالمللی دنبال میکند. این سیاست مبتنی بر اصول چندجانبهگرایی، تعامل سازنده با بازیگران منطقهای و جهانی و بهرهگیری از ظرفیتهای دیپلماسی عمومی است. درواقع ایران با اتخاذ دیپلماسی فعال، به دنبال بازتعریف نقش خود در نظم منطقهای و جهانی است. مذاکرات وین (۲۰۲۳-۲۰۲۱) برای احیای برجام، نمونهای از تلاش ایران برای مدیریت بحران هستهای از طریق گفتوگوهای چندجانبه است. ایران همچنین با پیوستن به سازمان همکاری شانگهای در سال ۲۰۲۳ و امضای توافق راهبردی ۲۵ساله با چین، شبکهای از روابط منطقهای و جهانی ایجاد کرده که به توازن در برابر فشارهای غرب کمک میکند. همکاری با کشورهای همسایه، مانند میانجیگری عمان در مذاکرات غیرمستقیم با ایالات متحده یا تقویت روابط اقتصادی با عراق، به کاهش تنشهای منطقهای کمک کرده است. در حوزه دیپلماسی عمومی، شبکههایی مانند پرستیوی و حضور فعال در مجامع بینالمللی، مانند مجمع عمومی سازمان ملل، تصویر ایران را بهعنوان بازیگری مسئول و مستقل تقویت کرده است. این رویکرد چندسطحی، ضمن حفظ خطوط قرمز امنیتی، امکان تعامل سازنده با جامعه جهانی را فراهم آورده است.
مقاومسازی زیرساختها
حملات سایبری و خرابکاریهای هدفمند علیه تأسیسات هستهای ایران، اهمیت مقاومسازی زیرساختها را بهوضوح نشان داده است. ایران در واکنش به این تهدیدها، با سرمایهگذاری در فناوریهای حفاظتی، ایجاد سیستمهای پشتیبان و توسعه سامانههای تشخیص زودهنگام، امنیت زیرساختهای حیاتی را تضمین میکند. این اقدامات نه تنها ریسک آسیبپذیری را کاهش میدهد، بلکه به تقویت اعتماد ملی و ارتقای بازدارندگی کل نظام کمک میکند. به علاوه، مقاومسازی زیرساختها به ایران امکان میدهد در شرایط بحران، عملکرد خود را حفظ کرده و پاسخ مناسب به تهدیدها بدهد.
آیندهای پرچالش یا فرصت برای بازتعریف امنیت منطقهای؟
ناکارآمدی و سیاستهای منفعلانه یا جانبدارانه سازمانهایی، چون آژانس بینالمللی انرژی اتمی و سازمان ملل متحد، موجب شدهاند تا تهران در چهارچوبی نوین و متناسب با واقعیتهای منطقهای و جهانی، راهبرد امنیتی خود را بازتعریف کند.
۱- بازتعریف مفهوم امنیت ملی در مواجهه با نهادهای ناکارآمد: امنیت ملی دیگر تنها به معنای تکیه بر نهادهای بینالمللی و معاهدات جمعی نیست. ایران با حرکت به سمت مدلهای بازدارندگی چندلایه، مبتنی بر فناوری پیشرفته، مقاومسازی زیرساختها و دیپلماسی فعال، در تلاش است امنیت خود را به صورت جامع و پایدار تضمین کند.
۲- نقش ایران به عنوان بازیگر مستقل و استراتژیک در نظم منطقهای: راهبرد بازدارندگی غیرتسلیحاتی، نه صرفاً پاسخی به تهدیدهای نظامی، بلکه نشانه تکوین بازیگری مستقل است که با اتکا بر توان فناورانه و امنیت زیرساختی، در پی حفظ تعادل منطقهای و تغییر قواعد بازی به نفع خود است.
۳- ضرورت بازنگری و اصلاح نهادهای بینالمللی: ناکامی سازمانهای بینالمللی در حمایت از ایران در برابر تجاوزات آشکار، زنگ خطری برای کل نظام چندجانبه است. این نهادها باید ساختارها و مکانیسمهای نظارتی و تحریمی خود را اصلاح کنند تا از انفعال و جانبداری پرهیز شود و امنیت جمعی تحقق یابد.
۴- فرصتها و ریسکهای پیشرو: بازدارندگی غیرتسلیحاتی ایران میتواند هزینه هرگونه حمله احتمالی را افزایش دهد و موقعیت تهران را تثبیت کند، اما این راهبرد نیز با خطراتی، چون تشدید بیاعتمادیها، پیچیدهتر شدن رقابتهای منطقهای و احتمال بروز سوءتفاهمهای خطرناک همراه است که مستلزم دیپلماسی هوشمندانه و تعامل مداوم با جامعه جهانی است.
فرجام
در شرایطی که نهادهای بینالمللی و جامعه جهانی در برابر تجاوزات آشکار علیه تأسیسات حیاتی ایران، سکوت کرده و شواهد سوگیری در عملکرد نهادهایی مانند آژانس بینالمللی انرژی اتمی، ازجمله گزارشهای مبتنی بر اطلاعات طرفهای ثالث، اعتماد ایران به نظام نظارتی بینالمللی را کاهش داده است، تهران دست به بازتعریف راهبرد امنیتی خود زده است. این بازدارندگی «بدون بمب»، تلاشی برای حفاظت از منافع ملی در جهانی است که قواعد بازی دیگر به طور کامل رعایت نمیشوند. مدل جدید امنیتی ایران، ترکیبی است از فناوری پیشرفته، مقاومت زیرساختی و دیپلماسی فعال؛ رویکردی که اگرچه پرمخاطره است، اما شاید تنها گزینه واقعگرایانهای باشد که ایران در مواجهه با دنیای بیثبات و نهادهای ناکارآمد میتواند از آن بهره گیرد.
درنهایت، آینده امنیت منطقه و حتی نظم بینالملل در گروی توانایی نهادهای جهانی برای بازسازی اعتماد و بازگرداندن کارایی به نظام چندجانبهگرایی است؛ امری که بدون آن، کشورهای مستقلی، چون ایران ناچار به ادامه مسیر خوداتکایی و بازدارندگی فناورانه خواهند بود.
آنچه جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با ناکارآمدی سازمانهای بینالمللی و بحران هستهای درپیش گرفته نه تنها واکنشی به شرایط موجود است، بلکه میتواند الگویی برای کشورهایی باشد که در دنیای پیچیده و پر تنش امروز به دنبال حفظ استقلال و امنیت خود هستند. با این حال، موفقیت این راهبرد منوط به مدیریت هوشمندانه ریسکها، توسعه روابط منطقهای و بینالمللی و تلاش برای اصلاح نهادهای جهانی است. ایران پیام روشنی به جهان ارسال کرده است؛ امنیت و عزت ملی، حق مسلم هر کشوری است و تنها از طریق ترکیبی از فناوری، دیپلماسی و اراده قوی قابل تضمین است.
در عین حال، برای بازسازی اعتماد به نظام چندجانبه، نهادهایی مانند آژانس بینالمللی انرژی اتمی باید مکانیسمهای نظارتی مستقلتری ایجاد کنند و از وابستگی به اطلاعات جهتدار طرفهای خاص اجتناب ورزند. در شورای امنیت، کاهش قدرت وتو یا ایجاد سازوکارهای پاسخگویی شفافتر میتواند به افزایش کارایی این نهادها کمک کند. ایران میتواند با ارائه پیشنهادهای اصلاحی در مجامع بینالمللی، نقش سازندهای در این بازسازی ایفا کند.