
نامهای به فرشته حسینی عزیز که در اروپا معترض شد
برترینها: روز گذشته بخشهایی از صحبتهای فرشته حسینی بازیگر سینما و همسر نوید محمدزاده در جشنواره فیلم کارلووی واری جمهوری چک درباره اخراج افغانها از ایران وایرال شد. فرشته حسینی که اعضای خانوادهاش پس از سیاسیت تازه دولت ایران مبنی بر خروج اتباع، به افغانستان برگشتهاند نسبت به این وضعیت ابراز نارضایتی کرده و به زعم خود صدای مردم افغانستان شده. اما شاید بهتر باشد خانم حسینی برخی از نکان پنهان اتفاقات این روزها راهم ببیند. بنابرین تلاش کردیم در این مطلب پاسخی به اظهارات او بدهیم تا شاید برخی موارد روشنتر شود.
احتمالا خانم حسینی و خانواده محترمشان با توجه به موقعیتی که در ایران دارند از آنچه که تحت عنوان رفاه در جامعه تعریف میشود، برخوردارند و احتمالا مسائلی نظیر کولبری، تهلنجی و شوتی برایشان در سطح مطالباتیست که در شبکههای اجتماعی تعریف میشود. اما حالا که مساله خروج اتباع به میان آمده طبیعتا با توجه رگ و ریشه خانم حسینی این مساله برای ایشان اهمیت دوچندانی پیدا کرده. البته اینکه فرشته خانم صدای هممیهنانش شده، اقدامیست بس شجاعانه اما برخی مسائل هم در زیر پوست جامعه وجود دارد که امنیت جامعه ایرانی را به خطر انداخته.
البته که شهروندان افغان برای ما قابل احترامند و به شرایط سخت آنها در این روزها احاطه داریم. دولت ایران هم در این مسیر همه تلاش خود را کرده تا اتباع در امنیت کامل از مرز خارج شوند. خانم حسینی احتمالا شما هم اگر جای ما بودید هموطنان خود را در اولویت قرار میدادید. ایرانیهایی که با مشکلاتی نظیر بیکاری دست و پنجه نرم میکنند و احتمالا با خروج اتباع شرایط بازتری را تجربه خواهند کرد.
از خانم حسینی میخواهیم پس از بازگشت به ایران کمی با چشمان بازتری به مسائل کشور معطوف شوند. به قول خودتان در هیمن خاک متولد شدهاید پس شاید دیونی هم نسبت به آن وجود داشته باشد که باید ادا شود. اینکه نگرانیهایتان را بازگو میکنید شرافتمندانه است اما درباره سرزمینی که در آن متولد شدهاید هم شاید بهتر است عادلانهتر نگاه کنید. ایران ما هم به اندازه افغانستان شما مهم است.
در این رابطه توئیت بهنام صمدی، فعال رسانهای با واکنشهای نسبتا گستردهای روبرو شده: بعد از جنگ ۱۲ روزه باید با پدیده کولبری، تهلنجی، شوتی و اتباع بیگانه غیرمجاز بدون هیچ اغماضی برخورد بشه. همین برخوردهای احساسی، مصلحتاندیشیهای کاذب و هوچیگریها، امنیت و اقتصاد کشور رو خدشهدار کرده.
فرید نوشت: واردات رو آزاد کنید تا مثل همه دنیا، مردم اون کالایی که میخوام وارد کنند رو از گمرکات رسمی بیارن. نه کولبری شکل میگیره، نه شوتی! کولبرها و شوتی ها هم جذب همین روند میشن، یا در گمرکات مشغول به کار میشن یا در شرکت های حمل و نقل و ترخیص. راه، آزادی اقتصادی هست!
مهدی معتقد است: والا برخورد نمیخواد، مدیریت میخواد. همونجوری که برای اتباع راه حل دادید برای کولبران هم کار ایجاد کنند ، کسی کولبری نمیکند. ته لنجی، قاچاق نیست. مجوزی داده شده که مسایل مصرفی برای خود شان بیاورند و میزان مشخص و محدود. اینکه کنترل درست صورت نمیگیرد، ایراد است نه کل آن.
شیما نیز نوشت: چرا اشتغال نیست که یه کولبر مجبور بشه از کوه رد شه؟ چرا مرزنشینها هیچ زیرساختی برای زندگی ندارن؟ چرا توزیع ثروت و منابع اینقدر ناعادلانهست که مردم دست به خطر بزنن؟ چرا با باندهای بزرگ قاچاق یا رانتخوارهای سیستماتیک این جدیت و “بدون اغماض” بودن دیده نمیشه؟