
سدی دیگر به نام کرج وجود ندارد!
سد کرج یا سد امیرکبیر که بهعنوان یکی از مهمترین منابع تامین آب شرب و کشاورزی استان البرز و تهران شناخته میشود، این روزها با بحرانی جدی مواجه است. بر اساس گزارشهای رسمی و مشاهدات میدانی تجارتنیوز، سطح آب مخزن این سد پایینتر از تراز نرمال قرار دارد؛ این یعنی حجم ذخیره آبی که باید در پشت سد وجود داشته باشد بهشدت کاهش یافته و بخش عمدهای از ظرفیت مخزن خالی مانده است.
به گزارش روز نو این افت قابلتوجه در تراز آب، نهتنها نشانهای از تشدید بحران آبی منطقه است، بلکه پیامدهای زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی گستردهای را نیز به همراه دارد.
در ۴ مرداد ماه سال جاری، محمدعلی معلم، مدیر سد امیرکبیر کرج، در جمع خبرنگاران درباره وضعیت این سد گفت: ارتفاع آب این سد بیش از ۴۰ متر از تراز نرمال پایینتر است.
افت ۴۰ متری تراز آب نشان میدهد که ورودی سد در سالهای اخیر بهشدت کاهش یافته است. کاهش بارندگی، افزایش دما و تبخیر و برداشتهای بیرویه از منابع بالادست، همگی در این روند نقش داشتهاند. در چنین شرایطی، مدیریت سد برای حفظ ذخایر آبی ناچار است رهاسازی آب به پاییندست را به حداقل میرساند. همین سیاست باعث شده که در پاییندست سد کرج، رودخانه به طور تقریبی خشک شود و تنها جریانهای باریک و پراکندهای از آب در بستر پهن و پر از رسوب آن باقی بماند؛ تصویری که بهوضوح در عکس زیر مشاهده میشود.
خشکی پاییندست، ضمن اینکه اکوسیستم رودخانه را با خطر نابودی مواجه میکند، باعث تهنشینی رسوبات و تغییر شکل بستر میشود، طوری که مسیر رودخانه به چند شاخه کمعمق و ناپایدار تقسیم میشود. این وضعیت نهتنها تنوع زیستی منطقه را تهدید میکند، بلکه کیفیت آب باقیمانده را نیز کاهش میدهد.
وضعیت بالادست سد کرج
مشکل به پاییندست سد محدود نمیشود. بالادست سد، یعنی همان مخزن اصلی، نیز با بحران جدی روبهروست. افت ۴۰ متری تراز نرمال مخزن به این معناست که حتی پشت سد نیز خبری از یک دریاچه پرآب و سرزنده نیست. سواحل خشکی که پیشتر زیر آب بودهاند، اکنون نمایان شدهاند و نشانهای واضح از فشار بیسابقه بر منابع آبی هستند. این کاهش حجم ذخیره به معنای کاهش توانایی سد در تامین نیازهای شرب، کشاورزی و صنعتی در ماهها و حتی سالهای آینده است.
هماکنون درصد پرشدگی سد امیرکبیر کرج تنها ۳۶ درصد است. همچنین بررسی وضعیت پرشدگی سدهای کشور در مرداد نشان میدهد که درصد پرشدگی سدها به ۴۴ درصد رسیده است. با توجه به موارد بیانشده باید گفت آبهای سطحی در وضعیت اسفناکی قرار دارند.
باید گفت عوامل متعددی این شرایط را رقم زدهاند. خشکسالیهای پیدرپی، تغییر الگوهای بارش، برداشت بیش از حد از منابع بالادست، افزایش مصرف آب و نبود مدیریت صحیح منابع آبی در بخشهای مختلف منجر به کاهش درصد پرشدگی سدهای کشور شده است. تغییر اقلیم نیز با افزایش دمای متوسط سالانه، نرخ تبخیر از سطح مخزن را بالا برده و فشار مضاعفی بر منابع وارد کرده و مدیریت نادرست این چرخه بحران را تشدید کرده است.
در نهایت، کاهش ۴۰ متری تراز نرمال سد کرج زنگ خطری جدی برای استانهای تهران و البرز است. اگر ورودی آب به مخزن بهبود پیدا نکند، نهتنها پاییندست همچنان خشک میماند، بلکه خطر خالیشدن بخشهای بیشتری از مخزن و از دست رفتن کارکرد حیاتی سد در تامین آب شرب و کشاورزی بسیار محتمل است. این بحران پیش از آنکه وضعیت به نقطهای بازگشتناپذیر برسد، نیازمند اقدام فوری و برنامهریزی دقیق مسئولان است.
با این حال به نظر میرسد مسئولان موضوع بحران آب را به مردم و البته به بارش باران واگذار کردهاند و توقع دارند با صرفهجویی مردم، سدهای ایران پر از آب شوند. باید گفت صرفهجویی مردم و چشمدوختن به بارش باران، دو عامل بیرونی هستند و به مدیریت منابع آبی مربوط نمیشوند. آنچه در این میان اهمیت دارد، مدیریت مصارف آب در کشاورزی سنتی و صنایع آببر است که گویا مسئولان به آنها توجهی ندارند. تداوم روند واگذاری شرایط به بارش باران و کاهش مصرف خانگی، منجر به فراموشی نقش مدیریت درست منابع آبی میشود.