
سیاستهای ارزی تولید را تضعیف و مصرف وارداتی را تقویت کردهاند!
علی صادقیهمدانی، اقتصاددان: اقتصاد ایران را میتوان به یک دستگاه معادلات تشبیه کرد که تعداد مجهولهایش از تعداد معادلاتش بیشتر است. در چنین دستگاهی، هیچ راهحل یگانه و پایداری وجود ندارد؛ بلکه هر پاسخ موقتی است و به تناقضی تازه میانجامد. این استعاره صرفا ریاضی نیست، بلکه توصیفی از وضعیتی است که در آن دولت، بازار و جامعه هریک معادلات خود را دارند، بیآنکه چارچوب نهادی لازم برای حلوفصل این تضادها وجود داشته باشد.
به گزارش روز نو گزاره اول، معادله منابع و مصارف دولت: دولت با کسری بودجه مزمن روبهروست. درآمدها عمدتا نفتی و ناپایدارند، درحالیکه هزینهها ساختاری و فزایندهاند. معادلهای ساده به نظر میآید: افزایش درآمد یا کاهش هزینه. اما در عمل، این معادله با مجهول نخست یعنی ضعف شفافیت مالی و نهادی روبهروست؛ دولت نه ابزار کارآمدی برای بازتوزیع دارد و نه نظام مالیاتی پاسخگو.
گزاره دوم، معادله تولید و مصرف: اقتصاد ملی نیازمند توازن میان تولید داخلی و مصرف جامعه است. اما سیاستهای ارزی و تجاری طی دههها، تولید را تضعیف و مصرف وارداتی را تقویت کردهاند. این معادله نیز در برابر مجهول دوم قرار دارد: نبود یک استراتژی صنعتی پایدار که بتواند پیوند تولید با نوآوری، سرمایهگذاری و بازارهای جهانی را برقرار کند.
گزاره سوم، مجهول سرمایه اجتماعی: حتی اگر دولت بتواند منابع و مصارف را متوازن کند و تولید را سامان دهد، مجهول سوم همچنان باقی است: سرمایه اجتماعی دولتت. بیاعتمادی عمومی به سیاستهای اقتصادی سبب میشود هر تصمیمی -از اصلاح قیمت انرژی تا اصلاح ساختار بانکی- با مقاومت اجتماعی یا بیاثرشدن تدریجی مواجه شود. اینجاست که اقتصاد به یک دستگاه نامعین تبدیل میشود.
جمعبندی: اقتصادی با دو معادله و سه مجهول، نه در ریاضیات و نه در سیاستگذاری، قابل حل پایدار نیست. راهحل نه در «ترفندهای تکنیکی» که در بازآرایی نهادی است: شفافیت بودجه، تدوین راهبرد صنعتی و بازسازی اعتماد عمومی. تا زمانی که این مجهولات بیپاسخ بمانند، هر معادلهای که نوشته شود، پاسخی ناپایدار خواهد داشت؛ همانگونه که در ریاضی دستگاه نامعین فقط بر روی کاغذ پاسخ میدهد، نه در واقعیت.