داستان فرار ۲۰۰ معتاد در شب حمله اسراییل به ایران!
روزنو :انتشار خبر فرار ده‌ها نفر از معتادان از کمپ اجباری که تحت اختیار پیمانکار شهرداری تهران قرار دارد، باز هم صدای منتقدان به شیوه‌های کاهش آسیب شهرداری را درآورد و البته مسئولان شهرداری با تاخیر زیاد به این خبر واکنش نشان دادند.
معاون شهردار تهران، هفتم مهرماه و درست حدود یک هفته پس از وقوع حادثه فرار معتادان از مرکز ماده ۱۶ شفق، به این خبر و تذکر اعضای شورای شهر به شهرداری واکنش نشان داده است. به گفته توکلی‌زاده، با توجه به تخلفات صورت گرفته، مدیرعامل سازمان خدمات و مشارکت‌های اجتماعی با پیمانکار برخورد کرده و محدوده این مرکز کوچکتر خواهد شد تا بتوان آن را بهتر مدیریت کرد.
وی با بیان اینکه با دادستانی دماوند، سازمان بهزیستی، مجموعه فشافویه و سازمان زندان‌ها در این خصوص صحبت شد، گفت: بنای ما بر این است که از ظرفیت مجموعه زیادیان و فشافویه که آماده پذیرش هستند، استفاده شود تا بار مجموعه‌ای که دچار اخلال شده تا زمان رفع مشکلات سبک می‌شود.
ابراهیم عرب خزائلی، پیمانکار فعلی مرکز شفق، ویژه نگهداری از معتادان متجاهر ماده ۱۶، درباره فرار معتادان از مرکز شفق، می‌گوید: اظهارات توکلی‌زاده معاون شهردار تهران، عجیب بود، خیلی هم عجیب بود. به دلیل اینکه وقتی می‌گوید من، عرب خزائلی در مرکز شفق تخلفات داشته‌ام، باید کتبا به من تذکر می‌دادند، اما من هیچ تذکری در طول حدود ۳ سال مدیریت خودم در شفق دریافت نکردم و اولین و آخرین تذکر مربوط بوده است به همان شبی که اتفاق فرار معتادان متجاهر افتاد که البته شهرداری به طور صد در صد مقصر این قضیه بوده است.
مقصر فرار معتادان از مرکز شفق کیست؟
تاریخ قرارداد من با شهرداری در ۱ مهرماه تمام شده بود و من آماده تحویل دادن مرکز بودم و به همه مدیران مربوطه اس‌ام‌اس دادم که من از ۸ صبح در مرکز مستقر هستم و می‌خواهم مرکز را به شما تحویل بدهم، اما هیچ‌کسی برای تحویل گرفتن مرکز شفق نیامد؛ چون شهرداری نتوانست نفر مورد نظر خود را برای مدیریت جدید مهیا و فراهم کند. چون نفر جدیدی که واجد شرایط و صلاحیت باشد، را نداشت که مرکز شفق را از من تحویل بگیرد.
مگر واگذاری مرکز به مدیریت جدید نباید از طریق مزایده انجام شود؟
بله؛ قطعا همینطور است و قانون هم این را می‌گوید که واگذاری مراکز این چنینی به مدیر و پیمانکار جدید باید با برگزاری مناقصه و مزایده مربوط به آن انجام شود.
حالا تکلیف مرکز شفق چیست؟
دادستان دستور اکید داده و صراحتا در این دستور اعلام کرده است که فعلا که پیمانکار قبلی شفق محسوب می‌شوم اینجا بمانم تا مزایده برگزار شود و براساس نتیجه مزایده پیمانکار واجدالشرایط بیاید. بعد از دستور دادستان بنده از رحمانی، مدیرعامل سازمان خدمات و مشارکت‌های اجتماعی خواسته‌ام که یک قرارداد موقت یک‌ماهه به من بدهند، اما قبول نکرده و می‌گویند برو؛ اما نمی‌دانم مرکز شفق را به که تحویل بدهم و بروم.
علت این نوع برخورد‌ها را چیست؟
متاسفانه می‌خواهند سلیقه‌ای برخورد کنند که بدون دادن حتی یک تذکر به بنده از من می‌خواهند بروم.
گفتید شب فرار معتادان تذکر گفتید؛ دقیقا بابت چه چیزی به شما تذکر دادند؟
به من گفتند که اهمال کاری کرده‌ای که معتادان فرار کردند.
اینکه می‌گویند رئیس کمیته اجتماعی شورای شهر بعد از آمدن به شفق و بازدید از آنجا، بخاطر وضعیت بد نگهداری مددجویان، به شما تذکر داده، صحت دارد؟
خانم شمس به مرکز غربالگری ما مراجعه کرده بودند و غربالگری اصلا زیرنظر شهرداری نیست که عضو شورای شهر بتواند از آنجا بازدید کند و به لحاظ حقوقی اصلا نمی‌توانسته به این مرکز برود؛ تمام مسئولیت‌ها و مجوز‌های غربالگری مربوط به بهزیستی است.
ایرادی که عضو شورای شهر به مرکز غربالگری شفق وارد دانسته‌اند چیست و شما بابت چه تذکر گرفتید؟
مرکز غربال، مرکزی است که معتاد با شرایط کاملا غیرعادی به آنجا منتقل می‌شود و زمان و مکان را نمی‌داند؛ مثلا وقتی که از معتاد در لحظه ورود اولیه می‌پرسی اسمت چیست، نام فردی مشهور را به جای خود می‌گوید؛ مثلا می‌گوید من رییس جمهور هستم. با سر توی دیوار می‌رود و به بقیه ضربه می‌زند ما باید معتادان این شکلی را بالاخره حتی اگر او را ببندیم مهار کنیم. یکی از معتادان در بازدید شمس احسان عضو شورای شهر به او گفته است که ما او را در مرکز بسته‌ایم و ایراد عضو شورای شهر هم به این مسئله است؛ در حالیکه علم و آیین‌نامه درمان معتادان همین را می‌گوید. صفر تا صد کار غربال به بهزیستی مربوط است و حتی شهرداری هم نباید به آن ورود کند، حالا شورای شهر که جای خود دارد.
از شبی که معتادان از شفق فرار کردند بگویید.
با پایان قرارداد ما با شهرداری، چندین نامه به مسئولان مربوطه سازمان خدمات اجتماعی زدم و چند باری هم به مدیران از آقای رحمانی مدیرعامل تا دیگر مسئولان مربوطه اس‌ام اس زدم؛ اما جوابی دریافت نکردم و کسی نیامد که مرکز شفق را از من تحویل بگیرد؛ چون از بابت قبول مسئولیت آنجا ترسیده بودند. اینجا (شفق) بقالی نیست و من هم نمی‌توانستم به کسی تحویل بدهم؛ اینجا دارو‌های مخدر دارد و پای جان ۱۵۰۰ نفر ایستاده‌ایم. حدود ساعت ۸-۹ شب نزدیک ۴۰ دستگاه ون شهرداری را در مرکز شفق و درست مشرف به دید مددجویان مستقر کردند و شخصی به نام حدادی که معاون رحمانی مدیرعامل سازمان خدمات شهرداری است هم به مددجویان گفت «آماده باشید می‌خواهیم از این جهنم شما را به فشافویه ببریم».
مددجویانی که قرار بود به فشافویه بروند، چند وقت در شفق حضور داشتند؟
مددجویان فوق حداقل ۳ ماه بود که در شفق بودند و به عبارتی دوره ۳ ماهه اکثر این مددجو‌ها برای حضور در مراکز ماده ۱۶ تمام شده بود. اصل داستان این است که، چون دوره مددجو‌ها تمام شده بود با دیدن ون‌ها و حرف معاون مدیرعامل از این ترسیده بودند که به جای ترخیص، به مرکز نگهداری دیگری منتقل شوند.
قاضی ناظر دادستانی بعد از فرار مددجو‌ها به مرکز شفق آمده و تک تک سالن‌ها را گشته و با مددجو‌ها صحبت کرده و علت فرار را از آنهایی که دوباره به سالن برگردانده شدند پرسیده و جواب همه این بوده است که چرا وقتی دوره ۳ ماهه ما تمام شده، شهرداری گفته می‌خواهد ما را به یک مرکز ماده ۱۶ دیگر منتقل کند و ما هم از ترسمان و برای اینکه دوره‌مان تمدید نشود، قفل را شکستیم و فرار کردیم.
چند نفر آن شب از شفق فرار کردند؟
تعداد اولیه مددجو‌هایی که متواری شده بودند ۲۰۰ نفر بود که بیشتر از نصفشان را به مرکز برگرداندیم و مابقی متواری شدند.
برای نگهداری هر معتاد در شفق چه مبلغی دریافت می‌کنید؟
من به آنچه که در چهارچوب قرارداد بوده عمل کردم و بابت هر فرد معتاد متجاهر روزانه ۷۸ هزار تومان از شهرداری پول دریافت می‌کنم و قریب به ۱۵۰۰ مددجو در مرکز شفق حضور دارند؛ اینها از من تقاضای هتل ۵ ستاره کردند. شهرداری می‌خواست مددجویان شفق را از آنجا خارج کند، چون می‌خواستند مرکز را تعطیل کنند؛ مثل مرکز یاورشهر ۵ و همچنین یاورشهر ۱۰ که تعطیل شده‌اند. یاورشهر ۴ را هم می‌خواهند تعطیل کنند.
گشت سیار خودرویی و ماشین‌هایی که دست پیمانکار بوده و مددجو را از سطح شهر و پاتوق‌ها جمع آوری می‌کردند و به مراکز می‌بردند، را گرفته و دیگر واگذار نکرده‌اند و می‌خواهند به دوستان خودشان بدهند. به عبارتی این گشت حدود یک ماه است که تعطیل شده است.
