به روز شده در: ۲۱ تير ۱۴۰۴ - ۱۵:۰۲
کد خبر: ۷۰۱۷۱۸
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۱ - ۲۱ تير ۱۴۰۴

ساحرانی که به سیاست رخنه کرده‌اند یا سیاستمدارانی که سحر را به سیاست افزوده‌اند؟

روزنو :چگونه در دنیای هوش مصنوعی، پهپاد و سایبراتک، سحر و جادو به تحلیل سیاسی راه می‌یابد؟

در روزگاری که جنگ‌ها در آسمان با پهپاد‌ها و پیشرفته‌ترین ادوات جنگی رقم می‌خورند و دشمنان با سایبراتک قلب زیرساخت‌ها را نشانه می‌روند و سیاستمداران با بهره‌گیری از آخرین مطالعات علمی در شیوه‌های تحلیل می‌کوشند نظام بین‌الملل را تغییر دهند و منافع خود را تامین کنند هنوز کسانی هستند که سیاست را با سحر و جادو می‌سنجند.

ساحرانی که به سیاست رخنه کرده‌اند یا سیاستمدارانی که سحر را به سیاست افزوده‌اند؟

به گزارش روز نو پس از جنگ دوازده‌روزه ایران و اسرائیل، یکی از چهره‌های اصولگرای ایران مدعی شد که در خیابان‌های تهران، برگه‌هایی با طلسم‌هایی دارای نماد‌های یهودی یافت شده است. او این ماجرا را با دیدار پیشین نخست‌وزیر اسرائیل با متخصصان علوم غریبه پیوند زد و آن را نشانه‌ای از جنگ نرمِ غیبی دانست. این روایت، اگرچه به‌ظاهر حاشیه‌ای می‌نمود، اما گویای واقعیتی عمیق‌تر است که از بازگشت ذهن سحرمحور به عرصه سیاست سخن می‌گوید که می‌تواند نشانه‌ای از بحرانی شدن عقلانیت در ساحت قدرت باشد.

فارغ از صحت و سقم ماجرا، چنین ادعا‌هایی در سطوح سیاسی پرسشی جدی را پیش می‌کشد. در روزگار جنگ‌های سایبری و هوش مصنوعی، ذهن سحرمحور چگونه دوباره به میدان آمده است؟ برای فهم این بازگشت، باید به بیش از یک قرن پیش بازگردیم، به جایی که جیمز جرج فریزر، انسان‌شناس اسکاتلندی، در کتاب سترگ خود «شاخه زرین» از ذهن جادویی برابر دین و علم سخن گفت.

بازگشت خرافه راهی برای تفسیر جهان پیچیده

جیمز جرج فریزر در کتاب «شاخه زرین» سه مرحله برای سیر تطور اندیشه بشر قائل است که عبارتند از جادو، دین و علم. به‌زعم او، ذهن انسان نخستین برای فهم و تسلط بر طبیعت، نخست به جادو پناه برد، جادویی که بر دو اصل مشابهت و سرایت استوار بود. این «منطق دروغین»، به تعبیر فریزر، راهی بود که انسان نخستین از این طریق احساس امنیت و کنترل و اقتدار می‌کرد.

وقتی جادو ناکارآمد شد، انسان به دین و علم پناه برد و به واقعی‌ترین ابزار شناخت دست یافت. اما فریزر هشدار می‌دهد که ذهن جادویی هرگز به‌کلی از میان نمی‌رود. در بزنگاه‌های بحرانی، زمانی که علم و عقلانیت توان پاسخ‌گویی ندارند، سحراندیشی دوباره بازمی‌گردد. در دل یک جامعه مدرن، در میانه نظامی عقل‌گرا، ناگهان سحر، طلسم، و علوم خفیه نه به‌عنوان افسانه، بلکه به‌مثابه توضیحی کارآمد برای پدیده‌ای غیرقابل‌درک بار دیگر مطرح می‌شوند. = در این بافتار پست یکی از چهره‌های اصولگرا درباره طلسم‌های عبری در شبکه ایکس نه فقط یک نظر شخصی، بلکه نشانه‌ای از حضور این نگرش در بطن تحلیل سیاسی است.

سحر به‌جای سیاست و تحلیل

چنین ذهنیتی، به‌زعم فریزر، وقتی در لایه‌های بخشی از قدرت نفوذ می‌کند، از افول عقلانیت سیاسی خبر می‌دهد. این نگرش، به جای تحلیل ساختاری، به دنبال مناسک تطهیر است. اگر ناکامی در کار است پس طلسمی در کار است اگر مقام مسئولی تصمیم نادرست گرفته، لابد سحر شده است. این مکانیزم، اگرچه به لحاظ روانی و آرام‌بخش است، اما راه را بر اصلاح می‌بندد. زیرا مشکل نه در ساختار و فرآیند، بلکه در نیرویی ماورایی تعریف می‌شود که با یک دعا یا طلسم باید از میان برود.

چنین طرز تفکری، بنیان مسئولیت‌پذیری را به‌شکلی عمیق تضعیف می‌کند. وقتی ناکامی‌ها و اشتباهات، نه نتیجه تصمیم‌گیری‌های نادرست، ضعف تدبیر یا بی‌کفایتی فردی و نهادی، بلکه محصول نیرو‌هایی نامرئی و فرابشری تلقی می‌شوند، سیاست‌مداران و مدیران نالایق فرصتی طلایی می‌یابند تا از زیر بار پاسخ‌گویی بگریزند. او به جای آن‌که پاسخگو و مسئولیت‌پذیر باشد، با اعتمادبه‌نفس تمام خود را قربانی سحر دشمن می‌داند. این منطق، نه‌فقط مقصران و خطاکاران را از فشار افکار عمومی می‌رهاند، بلکه هر نوع نقد عقلانی را نیز از ریشه می‌زند. در نتیجه نه فقط مسئولیت فردی، بلکه نهاد پاسخ‌گویی در ساختار قدرت به طور کلی تعلیق می‌شود.

از دل کاخ سفید تا کوچه پس‌کوچه‌های تهران

این نگاه، نه مختص ایران و نه خاص این زمان است. در ایالات متحده، کشوری که معروف است تصمیمات سیاسی آن بر مبنای عقلانیت مدرن و نهاد‌های رسمی تحلیل می‌شود، توسل به رمل و کواکب در بالاترین سطوح قدرت نیز رسوخ کرده بود. ماجرا به اوایل دهه ۱۹۸۰ بازمی‌گردد، زمانی که رونالد ریگان، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، از یک سوءقصد جان سالم به در برد. پس از این حادثه، نانسی ریگان، همسر رئیس‌جمهور، دچار اضطراب عمیق شد.

برای مقابله با این نگرانی مزمن، او به زنی به نام جون کویگلی که یک منجم حرفه‌ای در سان‌فرانسیسکو بود متوسل شد. نانسی ریگان بدون اطلاع عمومی یا حتی بدون اطلاع اعضای دولت، برای برنامه‌ریزی دیدارها، سخنرانی‌ها، نشست‌های دیپلماتیک و حتی پرواز‌های ریاست‌جمهوری، ابتدا با کویگلی مشورت می‌کرد. تقریباً هر تصمیم مهم تنها پس از هماهنگی با جدول ستاره‌ها و دریافت تأیید منجم اجرا می‌شد. واشنگتن پست نخستین بار این موضوع را سال ۱۹۸۸ فاش کرد و سپس مجله تایم در مقاله‌ای نوشت: «راز پنهان کاخ سفید: اتکای نانسی ریگان به یک منجم برای تنظیم تقویم رئیس‌جمهور.»

نانسی ریگان بعد‌ها در مصاحبه‌ها تلاش کرد استفاده از منجم را فقط امری شخصی و برای کاهش اضطراب معرفی کند. اما واقعیت این بود که به مدت چندین سال، ساعت و روز تصمیمات حیاتی در کاخ سفید، نه با تحلیل‌های راهبردی یا مشاوره امنیت ملی، بلکه با توجه به وضعیت ستاره‌ها و سیارات، ساعت نحس و خوش‌یمن تنظیم می‌شد. این روایت، گواه آن است که حتی در ساختار‌های عقلانی و مدرن نیز چنین نگرشی می‌تواند راه خود را باز کند به‌ویژه هنگامی که سیاست‌ورزان با بحران‌های غیرقابل مدیریت مواجه می‌شوند. آنچه فریزر از آن به عنوان سحر جایگزین علم یاد می‌کند، در اینجا در دل دموکراسی غربی، بدل به ابزار پیشگیری از ریسک سیاسی شده بود. از این‌رو، مهم نیست که طلسمی در خیابان یافت شده یا نه؛ مهم آن است که ذهنی که آن را باور دارد، در سیاست امروز نفس می‌کشد.

وقتی رمالی جای سیاست‌ورزی را می‌گیرد

در سال‌های گذشته، یکی از پدیده‌های عجیب و قابل تأمل در سیاست ایران، بازگشت مکرر به مفاهیمی، چون رمالی، جن‌گیری و علوم غریبه در سطوح بالای تصمیم‌گیری بود. ماجرا از گزارش‌هایی آغاز شد مبنی بر نفوذ باور‌های شبه‌عرفانی و غیردینی در حلقه نزدیک به قدرت، تا آنجا که برخی از مقام‌های ارشد به استفاده از «مرتاضان هندی»، پیشگویی، سحر و طلسم در تحلیل‌ها و تصمیم‌گیری‌های سیاسی متهم شدند. ادعا‌هایی که اگرچه از سوی چهره‌های مربوطه رد یا تمسخر شد، اما با شدت‌گرفتن واکنش‌های رسانه‌ای و اظهارات صریح شماری از روحانیون و نیرو‌های سیاسی منتقد، ابعاد تازه‌ای یافت.

اتهام‌هایی نظیر دیدار با رمالی ۴۰۰ ساله در هند، ارتباط با اشخاصی با ادعا‌های خارق‌العاده و حتی تشکیل جلساتی محرمانه با «افراد عجیب» از جمله ادعا‌هایی بود که در آن دوران رسانه‌ای شد. این موج با دستگیری یکی از این چهره‌ها به اتهامات سنگین، به اوج خود رسید و واکنش‌های رسمی و غیررسمی گوناگونی را برانگیخت. فردی به‌نام عباس غفاری، بعد‌ها به «رمال دولت» شهرت یافت و دستگیر شد. البته بسیاری از این ادعا‌ها از سوی دولت وقت به شدت تکذیب شد، اما حجم و جدیت اتهامات، نشان از حضور چنین مفاهیمی در لایه‌های حساس تصمیم‌گیری داشت.

برخی روحانیون منتقد حتی پا را فراتر گذاشتند و با صراحت از سحرشدن اشخاص نامدار در قدرت سخن گفتند و تأکید کردند که «امور غیرطبیعی» بر رفتار‌های آنان سایه افکنده است. این سخنان نشان می‌داد که خرافه، نه در حاشیه، بلکه در متن سیاست معاصر نیز جای گرفته است.

حتی سال‌ها پس از پایان آن دولت، باز هم زمزمه‌هایی از پیروی برخی سیاستمداران از پیشگویانی در هند یا باور به علوم خفیه به گوش می‌رسد، امری که نشان می‌دهد این قبیل افکار نه‌تنها زنده مانده، بلکه در برخی سطوح قدرت، مشروعیت نیز یافته است.

طلسم‌های خیابانی، تحلیل‌های جادویی

چند روز پس از پایان جنگ ایران و اسرائیل، یکی از فعالان رسانه‌ای اصولگرا در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «پدیده‌ای عجیب! بعد از جنگ اخیر چند برگ کاغذ در کف خیابان‌های تهران یافت شده که طلسم با نماد‌های یهودی است. در سال اول جنگ غزه نیز خبری از دیدار نتانیاهو با متخصصان علوم غریبه درز کرده بود.» این جمله کوتاه، که بوی خرافه می‌داد، به سرعت توجه کاربران فضای مجازی را جلب کرد.

این نخستین بار نیست که در سیاست ایران، مفاهیم مربوط به علوم غریبه وارد عرصه عمومی می‌شود. در سال‌های گذشته، سابقه‌ای پرماجرا از ورود این مفاهیم به ساختار قدرت در ایران ثبت شده است و شاید مهم‌ترین نقطه عطف آن، به دولت دوم محمود احمدی‌نژاد بازگردد.

سحراندیشی آخرین راه چاره ناکامان سیاسی

سیاست‌ورزی در دوران مدرن، بی‌نیاز از روایت‌های اسطوره‌ای نیست. اما وقتی جای علم و تحلیل را مناسک و طلسم بگیرد، زمانی که برای درک شکست یا بحران به علوم غریبه پناه برده شود، جامعه از مسیر اصلاح دور می‌شود. این نگرش، در این وضعیت، نه نشانه‌ای از گذشته، بلکه ابزاری برای توجیه اکنون است.

فریزر، بیش از یک قرن پیش، نشان داد که این قبیل باور‌ها چگونه می‌کوشد سلطه را بازگرداند، حتی اگر به بهای کنار زدن حقیقت باشد و امروز، در سده‌ای که موشک و الگوریتم و هوش‌مصنوعی تعیین‌کننده میدان‌اند، هنوز گاه، نگاه‌مان به طلسمی در خیابان است. باید هوشیار بود. زیرا سیاست، اگر با سحر و جادو پیش رود، ما را نه به سوی آینده، که به عمق گذشته بازمی‌گرداند.

تصویر روز
خبر های روز